اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

سلام.
به پیشنهاد روژان خانم
قطره باران
با صدای پویا
شعر از جهانبخش پازوکی


قطره بارانم
من یکی هستم ولی یک از هزارانم
در پی پیوستن به جمع یارانم
قطره بارانم
قطره بارانم
فکر همراهی با سیل خروشانم
فکر تشنگی گلها در گلستانم
قطره بارانم
قطره بارانم
میتوانم چشمه های خشک را از نو بجوشانم
میتوانم سرزمین خشک را از نو برویانم
از گل بپوشانم
از نو برویانم
کوچکم اما دست دریا را همیشه پشت سر دارم
من به صبح روشن فردا امیدوارم
من به صبح روشن فردا امیدوارم
قطره بارانم
از تبار نو رس امیدوارانم
عاشق هر ذره ای از خاک ایرانم
قطره بارانم
قطره بارانم
میتوانم چشمه های خشک را از نو بجوشانم
میتوانم سرزمین خشک را از نو برویانم
از گل بپوشانم
از نو برویانم
کوچکم اما دست دریا را همیشه پشت سر دارم
من به صبح روشن فردا امیدوارم
من به صبح روشن فردا امیدوارم
قطره بارانم
از تبار نو رس امیدوارانم
عاشق هر ذره ای از خاک ایرانم
قطره بارانم

سلام.
شعری از            Nickel‌‌Back 
با نام   How You Remind Me

Never made it as a wise man
I couldn't cut it as a poor man stealing
Tired of living like a blind man
I'm sick of sight without a sense of feeling
And this is how you remind me
This is how you remind me Of what I really am
This is how you remind me Of what I really am
It's not like you to say sorry
I was waiting on a different story
This time I'm mistaken
for handing you a heart worth breakingand
 I've been wrong,s
 i've been down,s
to the bottom of every bottle
these five words in my head
scream "are we having fun yet?"s
yet, yet, yet, no, no
yet, yet, yet, no, no
it's not like you didn't know that
I said I love you and I swear I still do
And it must have been so bad
Cause living with me must have damn near killed you
And this is how, you remind me Of what I really am
This is how, you remind me Of what I really am
It's not like you to say sorry
I was waiting on a different story
This time I'm mistaken
for handing you a heart worth breaking
and I've been wrong,s
 i've been down,s
to the bottom of every bottle
these five words in my head
scream "are we having fun yet?"s
yet, yet, yet, no, no
yet, yet, yet, no, no
yet, yet, yet, no, no
yet, yet, yet, no, no

Never made it as a wise man
I couldn't cut it as a poor man stealing
And this is how you remind me
This is how you remind me
This is how you remind me Of what i really am
This is how you remind me Of what i really am
It's not like you to say sorry
I was waiting on a different story
This time I'm mistaken
for handing you a heart worth breakingand
I've been wrong,s
i've been down,s
to the bottom of every bottle
these five words in my head
scream "are we having fun yet?" s
yet, yet
are we having fun yet

سلام دوستان.
باز هم یکی دیگر از اشعار دکتر پرویز ناتل خانلری که چندی پیش منظومه عقاب او را با هم خواندیم .
ماه در مرداب
آب آرام و آسمان آرام
دل ز غم فارغ و روان پدرام
سایه بید بن فتاده در آب
زاف ساقی در آبگینه جام
ای خوشا عاشقی بدین هنگام
سایه بید بن فتاده در آب
بر سر موج سیمگون مهتاب
مرغ شبخوان ز دور در آواز
ماه چون دلبری فکنده حجاب
تن سیمین بشوید اندر آب
مرغ شبخوان ز دور در آواز
در دل از بانگش اندهی دلساز
خاطر از یاد یار مالامال
دل پر از آرزوی دور و دراز
مرغ اندیشه مانده از پرواز
خاطر از یاد یار مالامال
 مست بیم فراق و شوق وصال
آسمان چون پرند مینا رنگ
مه بر آن با هزار غنج و دلال
کرده تنهاییش اسیر ملال
آسمان چون پرند مینا رنگ
آب چون آبگینه ای بی رنگ
کرجی بان مکن شتاب به راه
نکند دل به بازگشت آهنگ
اندگی نرمتر درنگ درنگ
کرجی بان مکن شتاب به راه
سیمت ار باید آنچه خواهی خواه
دل بی تاب تلزه رفته به خواب
مکن آرام او به خیره تباه
در دل آبدان ملرزان ماه
دل بی تاب تازه رفته به خواب
گرد کافور بیخته مهتاب
آب آرام و آسمان آرام
ماه خوش خفته در بن مرداب
روی دلدار بیند اندر خواب
آب آرام و آسمان آرام
دل ز غم فارغ و روان پدرام
سایه بید بین فتاده در آب
زاف ساقی در آبگینه جام
ای خوشا عاشقی بدین هنگام

سلام.
امشب هم شعری از مولانا انتخاب کردم.


صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم   

وآنگه همه بت ها را در پیش تو بگدازم

صد نقش بر انگیزم ،با روح در آمیزم

چون نقش تو را بینم ،در آتشش اندازم

تو ساقی خماری یا دشمن هشیاری

یا آنکه کنی ویران هر خانه که من سازم

جان ریخته شد با تو ،آمیخته شد با تو

چون بوی تو دارد جان ،جان را هله بنوازم

در خانه ی آب و گل بی تو است خراب این دل

یا خانه درآ  جانا  ،یا خانه بپردازم

سلام دوستان.
شعری که امروز میگذارم را یکی از دوستانم از بس برایم خوانده که از بر شدم . اما یک بار هم خودم نشنیدم .به گفته دوستم که آهنگش خیلی زیباست ؛ پس بر آن شدم که در این یادداشت برای شما بنویسمش ! امیدوارم لذت ببرید.

باز هم کامران و هومن و شعر فدای سرت.

رفتی نموندی بیوفا
انگار اثر نداشت دعا
قلب منو شکستیو
غصه نخور فدای سرت
گفتی که چاره سفره
گفتی دعا بی اثره
نگاهم هر روز به دره
غصه نخور فدای سرت
فدای سرت اگه من خیلی تنهام
فدای سرت اگه گریونه چشمام
فدای سرت اگه دلمو شکستی
میگن عاشق یکی دیگه هستی
فدای سرت اگه من خیلی تنهام
فدای سرت اگه گریونه چشمام
فدای سرت اگه دلمو شکستی
میگن عاشق یکی دیگه هستی
دلت دیگه از شیشه نیست
چشات مثل همیشه نیست
تو گل نمیریزی به پام
دیگه نمیمیری برام
آغوش تو برای من
انگار دیگه جا نداره
دوستم نداری میدونم
این دیگه اما نداره
فدای سرت اگه من خیلی تنهام
فدای سرت اگه گریونه چشمام
فدای سرت اگه دلمو شکستی
میگن عاشق یکی دیگه هستی
فدای سرت اگه من خیلی تنهام
فدای سرت اگه گریونه چشمام
فدای سرت اگه دلمو شکستی
میگن عاشق یکی دیگه هستی
دلت دیگه از شیشه نیست
چشمات مثل همیشه نیست
تو گل نمیریزی به پام
دیگه نمیمیری برام
شبای تاریک و سیاه ماهو صدا نمیکنی
قفل سکوتو دیگه با معجزه باز نمیکنی
رفتی نموندی بیوفا
تنهایی سخته به خدا
باز زیر قولت زدیا
غصه نخور فدای سرت
گفتی نه هال رفتنی
نه اهل دل شکستنی
دلی نمونده بشکنی
غصه نخور فدای سرت
فدای سرت اگه من خیلی تنهام
فدای سرت اگه گریونه چشمام
فدای سرت اگه دلمو شکستی
میگن عاشق یکی دیگه هستی
فدای سرت اگه من خیلی تنهام
فدای سرت اگه گریونه چشمام
فدای سرت اگه دلمو شکستی
میگن عاشق یکی دیگه هستی

سلام دوستان !
نمی دونید چه قدر خوشحالم که سایت بلاگ اسکای از فیلتر خارج شده!
منتظر اشعار و معرفی گروه های موسیقی و ... طبق معمول از طرف این وبلاگ باشید!
در ضمن یک کمی هم من رو دعا کنید ...! شاید دنیا به من هم روی خوش نشون بده!