اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار!

سلام.

شعری زیبا از فریدون مشیری:


بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار

خوش به حال چشمه ها و دشتها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبریز ازشراب
خوش به حال آفتاب؛

ای دل من، گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمیپوشی به کام
باده رنگین نمیبینی به جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که میباید تهی است

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ

عشق را ای کاش زبان سخن بود...

سلام.

عشق را ای کاش زبان سخن بود
شعری از احمد شاملو:


آن که می گوید دوستت دارم
خیناگر غمگینی ست
که آوازش را از دست داده است

ای کاش عشق را زبان سخن بود.

هزار کاکلی شاد
در چشمان توست
هزار قناری خاموش
در گلوی من

عشق را ای کاش زبان سخن بود.

آن که می گوید دوستت دارم
دل اندوهگین شبی ست
که مهتابش را می جوید

ای کاش عشق را زبان سخن بود.

هزار آفتاب خندان در خرام توست
هزار ستاره گریان
در تمنای من

عشق را ای کاش زبان سخن بود.

پیام تسلیت درگذشت رسول ملاقلی پور...

سلام.

درگذشت رسول ملاقلی پور کارگردان توانای سینما و تلویزیون را به خانواده ایشان و جامعه هنری تسلیت عرض می کنم.

مرحوم رسول ملاقلی پور
چو رخت خویش بربــندم از این خاک
همه گوینــــد با مــــــــا آشنــــــا بود
ولیکن کس نپرســــــید این مســـافر 
چه گفت و با که گفت و از کجـــا بود

     رسول ملاقلی پور٬ متولد 1334 تهران بود. وی در روزهای آغازین انقلاب عکاسی را بطور آماتور آغاز کرد و با شروع جنگ بطور حرفه ای به ادامه آن پرداخت و پس از آن به ساخت فیلمهای مستند جنگی از عملیاتها پرداخت و فیلم کوتاه «شاه کوچک» را با دوربین 16 م.م ساخت که موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم از جشنواره وحدت شد. او نخستین فیلم بلند خود را در سال 1363 با نام «نینوا» با دوربین 16 م.م ساخت و به این ترتیب به سینمای حرفه ای راه یافت٬

     ملاقلی پور در کارنامه هنری خود٬ در شانزده فیلم به عنوان کارگردان و در یک فیلم به عنوان دستیار کارگردان و همچنین در هفده فیلم به عنوان نویسنده فعالیت داشته است.
باید اضافه کنم٬ وی سمت مشاور تحقیق(۱ مورد)٬ تهیه کننده(۸ مورد)٬ مجری طرح(۲ مورد)٬ تدوین گر(۳ مورد)٬ طراح صحنه و لباس(۳ مورد)٬ طراح صحنه(۱ مورد) و مدیرت صحنه(۱ مورد) برخی از فیمها را بر عهده داشته است.

--
روحش شاد...

Touch By Touch

سلام.

امروز می خواهم متن ترانه ی یکی از بهترین آهنگهای گروه استرالیایی JOY با نام Touch By Touch را بنویسم!
در مورد گروه JOY باید عرض کنم که در سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۰ از محبوبیت نسبتآ زیادی در استرالیا و برخی کشورهای آسیایی و اروپایی برخوردار بوده٬ و در رده ی گروهی مانند Modern Talking قرار داشته! اما به دلیل فعالیت کم٬ به تدریج به فراموشی سپرده شده.

این گروه که سه نفر دوست دبیرستانی٬ آن را تشکیل داده بودند٬ در کارنامه خود چهار آلبوم دارد٬ که به ترتیب عبارتند از:

(۱۹۸۶)-Hello
(۱۹۸۶)-Joy And Tears
(۱۹۸۹)-3rd
(۱۹۹۵)-Full Of Joy

من از آلبوم Hello خاطرات زیادی دارم و Touch By Touch را از آن آلبوم برایتان انتخاب کردم!

JOY


When I feel the time is right and your staying by my side
And the love you give to me makes my heart beat
When my fantasy fly away but my feelings make me stay
I see the fire in your eyes, it makes my heart beat

Do it, we'll still do it night and day
You're my all time lover
Do it, we'll still do it anyway
Like there is no other
Touch by touch, you're my all time lover
Skin to skin, come undone my cover

When my heart full of love it makes me a turtle in dove
Love the game that we play night and day
When our love is clear and bright it's our way to see the light
There's a fire in our heart night and day

Do it, we'll still do it night and day
You're my all time lover
Do it, we'll still do it anyway
Like there is no other
Touch by touch, your my all time lover
Skin to skin, come undone my cover

مینای شکسته

سلام.

توفیق دوباره ای نصیب من شد، تا در اسفند ماه 85، بتوانم وبلاگ را به روز کنم٬ از این بابت خرسندم!

مینای شکسته

با صدای مرضیه


دیوانه زدست، عشق تو کنونم
آواره چو مجنون، در دشت جنونم
چون بگذرم از این ره، با پای شکسته
چون ناله کند این نی، با نای شکسته

من یوسف راه توام
افتاده به چاه توام
ارزان مفروشم

پیش تو خموشم اگر
چون باده ی کهنه دگر
افتاده زجوشم،

با چهره و سیمای شکسته
با قامت و بالای شکسته

بر کوی تو رو کرده ام ای قبله مرانم
داری تو اگر حرمت دلهای شکسته

چه خواهد شد که نوشی می ز مینای شکسته
چه خواهد شد که نوشی می ز مینای شکسته

Carry me like a fire in your heart

سلام دوستان٬

ابتدا می خواستم تا عید٬ از شما خداحافظی کنم٬ چون از امشب تا زمانی که از ایلام به تهران برگردم٬ بعید می دانم بتوانم وبلاگم را به روز کنم! (به راستی اگر عاشق رشته ام نبودم شاید این دوری را تحمل نمی کردم)٬
بگذریم...

برای امشب شعری بسیار زیبا از کریس دی برگ انتخاب کردم٬ با نام Carry Me


There is an answer, some day we will know
And you will ask her, why she had to go
We live and die, we laugh and we cry
And you must take away the pain
Before you can begin to live again

So let it start, my friend, let it start
Let the tears come rolling from your heart
And when you need a light in the lonely nights
Carry me like a fire in your heart
Carre me like a fire in your heart

There is a river rolling to the sea
You will be with her for all eternity
But we that remain need you here again
So hold her in your memory
And begin to make the shadows disappear

Yes let it start, my friend, let it start
Let the love come rolling from your heart
And when you need a light in the lonely nights
Carry me like a fire in your heart
Carry me like a fire in your heart

So let it start, my friend, let it start
Let the love come rolling from your heart
And when you need a light in the lonely nights
Carry me like a fire in your heart
Carry me like a fire in your heart
Carry me like a fire in your heart
Carry me like a fire in your heart