اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

گفتم ز تو دیوانه تر دانى که پیدا مى‌کنم...

سلام.

امروز عازم ایلام هستم٬ گفتم تا به روز رسانی بعدی٬با یک شعر زیبا از سرکار خانم سیمین بهبهانی٬ از شما خداحافظی کنم!


در ضمن از وبلاگ همسایه آخرین جرعه جام که این شعر را از آنجا برداشتم٬ تشکر می کنم.


گفتى که مى‌بوسم تو را، گفتم تمنا مى‌کنم
گفتى اگر بیند کسى، گفتم که حاشا مى‌کنم
گفتى ز بخت بد اگر ناگه رقیبت آید ز در
گفتم که با افسون گرى او را ز سر وا مى‌کنم
گفتى که تلخى‌هاى مى گر ناگوار افتد مرا
گفتم که با نوش ِ لبم آن را گوارا مى‌کنم
گفتى چه مى‌بینى بگو در چشم چون آیینه‌ام
گفتم که من خود را در او عریان تماشا مى‌کنم
گفتى که از بى‌طاقتى دل قصد یغما مى‌کند
گفتم که با یغماگران بارى مدارا مى‌کنم
گفتى که پیوند تو را با نقد هستى مى‌خرم
گفتم که ارزان تر از این من با تو سودا مى‌کنم
گفتى اگر از کوى خود روزى تو را گویم برو
گفتم که صد سال دگر امروز و فردا مى‌کنم
گفتى اگر از پاى خود زنجیر عشقت وا کنم
گفتم ز تو دیوانه تر دانى که پیدا مى‌کنم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد