پنجره
شاعر: ناهید میربهاء
با صدای سیاوش قمیشی
روی سکوی کناره پنجره
همه شب جای منه
چند ورق کاغذ و یک دونه قلم
همیشه یار منه
کاغذای خط خطی
از کنار در باز پنجره
میپرن توی کوچه
سر حال از اینکه آزاد شدن
نمی دونن که اسیر دل سنگ باد شدن
دیگه بیداری شب عادتمه
همدم سکوت تنهایی من
تیک تیک ساعتمه
حالا من موندم و یک دونه ورق
که اونم از اسم تو سیاه میشه
همه چیم تو زندگی
آخرش به پای تو هدر میشه
چشمونم، فاصله رو از پنجره دید میزنه
دلم اسم تو رو فریاد میزنه
درای پنجره رو تا انتها باز می کنم
تو خیالم با تو پرواز میکنم
سلام
انصافا سلیقه ات حرف نداره...همه ی شهرایی که انتخلب میکنی قشنگن..
سلام.
نوشتی جواب نظرات رو بدم یا خجالت بکشم؟!
ممنون از لطفت.
سلام دوست عزیز
فقط سیاوش قمیشی عزیز
خوشحال می شم به من هم سر بزنید
با تشکر
امپراطور موسیقی پاپ سیاوش قمیشی
سلام.
ممنون از لطفت!
من هم سیاوش قمیشی٬ و صدای گرمش را دوست دارم...