اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

سیاه چشمون
شاعر : هدیه
با صدای هایده
سیاه چشمون چرا
تو نگات دیگه اون همه وفا نیست
سیاه چشمون بگو
نکنه دلت دیگه پیش ما نیست
پریشونت شدم
میدونی واست همه چیمو باختم
واسه دوست داشتنت
طاقتم دیگه بیشتر از اینا نیست

تو این غربتی که هستم
دارم میمیرم حالیت نیست
بازم دستتو تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست
تو این غربتی که هستم
دارم میمیرم حالیت نیست
بازم دستتو تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست
حالیت نیست , حالیت نیست , حالیت نیست

سیاه چشمون قسم خوردی که جز مال من نباشی
قسم خوردی که اینجور غافل از حال من نباشی
سیاه چشمون قسم خوردی که جز مال من نباشی
قسم خوردی که اینجور غافل از حال من نباشی

تو این غربتی که هستم
دارم میمیرم حالیت نیست
بازم دستتو تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست
تو این غربتی که هستم
دارم میمیرم حالیت نیست
بازم دستتو تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست
حالیت نیست , حالیت نیست , حالیت نیست

هنوز یار تو هستم حالیتم نیست
به هیچکی دل نبستم حالیتم نیست
سیاه چشمون میخوام حالمو بپرسی
بشی مهمون احوالمو بپرسی
نگفتی نکنه خونش خرابه
ندیدنم واسش رنجو عذابه
نگفتی که غریب این ولایت
تموم زندگیش نقش بر آبه
تموم زندگیش نقش بر آبه

تو این غربتی که هستم
دارم میمیرم حالیت نیست
بازم دستتو تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست
تو این غربتی که هستم
دارم میمیرم حالیت نیست
بازم دستتو تو دستم میخوام بگیرم حالیت نیست
حالیت نیست , حالیت نیست , حالیت نیست

امروز آسمان زیبا بود ؛ هوا هم خوب بود ؛ نمی دانم از چه ناراحت بودم ؛ شاید دلتنگ چیز هایی بودم که با آنها انس گرفته بودم ؛ اما الان در کنارم نیستند . شاید لیاقت آنها را نداشتم.

قصه بارون

شاعر : پاکسیما زکی پور
با صدای : اندی

تک و تنها تو خیابون
به زیر نم نم بارون
باز به یاد تو میافتم
حرفائی که با تو گفتم
گفتم عشق من یه کوه
تو ببین چه با شکوه
عشق تو مثل سراب
عمر کوتاه حباب
عمر کوتاه حباب

عشق من شعر و شرابه
عشق تو نقش بر آبه
عشق تو یک گل زرده
دستهائی که سرد سرده
عشق من مثل جنونه
آبی رنگ آسمونه
عشق یک ماهی به دریاست
عشق من ببین چه زیباست

تک و تنها تو خیابون
به زیر نم نم بارون
باز به یاد تو میافتم
حرفائی که با تو گفتم
گفتم عشق من یه کوه
تو ببین چه با شکوه
عشق تو مثل سراب
عمر کوتاه حباب
عمر کوتاه حباب

عشق تو عکسای پاره
نامه های نیمه کاره
حرفائی که ناتمومه
میدونم که بی دوومه
عشق من سادست و آسون
پاک و تازه مثل بارون
عشق من جنس بهاره
توی قلبم موندگاره

تک و تنها تو خیابون
به زیر نم نم بارون
باز به یاد تو میافتم
حرفائی که با تو گفتم
گفتم عشق من یه کوه
تو ببین چه با شکوه
عشق تو مثل سراب
عمر کوتاه حباب
عمر کوتاه حباب

بنا به خواست آقا مهدی گل که خواسته بودند از اردلان سرافراز و چندی دیگر از شعرا بیشتر ترانه بگذارم.

چه باید کرد
شاعر: اردلان سرافراز
با صدای ابی


من می خوام مثل تو باشم ، چه باید کرد
می خوام از خودم رها شم ، چه باید کرد
من می خوام مثل تو باشم ، چه باید کرد
زندگی رو بشناسم ، چه باید کرد

من می خوام مثل تو دنیا رو ببینم
از یه قطره دل دریا رو ببینم
من هنوز یه بچه ام ساده ی ساده
همه ی دنیا سوار و من پیاده
همه رفتن و به منزلی رسیدن
تنها من موندم و من موندم و جاده

چه باید کرد ، چه باید کرد
چه باید دید ، چه باید گفت

تو که روز و روزگار و می شناسی
تب تند انتظار و می شناسی
غم جاده های پر غبار و خالی
جاده های بی سوار و می شناسی

تو به من بگو که آسمون چه رنگه
تو به من بگو چرا دنیا قشنگه
تو که بیداری بگو ما همه خوابیم
در به در تشنه به دنبال سرابیم

چه باید کرد ، چه باید کرد
چه باید دید ، چه باید گفت ...

بهار اومد
با صدای منصور


بهار اومد، بهار اومد، بهار اومد
ولی این هم بدون تو غم انگیزه
کجا رفتی، کجا رفتی، چرا رفتی
بدون تو بهار از غصه لبریزه
من آن رنگ سیاه شام اندوهم
من آن روزم که صبحم صبح پائیزه

میان آه و آن مجنون سپر هر دم
نمیمانم، همی گردم، همی گردم
تو را میجویم و هرگز نمیابم
تو آن عشقی که افزون میکنی دردم
بهار از شاخه هم دیگر نمی روید
درخت خشک عشقم سبز نمیجوید

بهار اومد، بهار اومد، بهار اومد
ولی این هم بدون تو غم انگیزه
کجا رفتی، کجا رفتی، چرا رفتی
بدون تو بهار از غصه لبریزه
من آن رنگ سیاه شام اندوهم
من آن روزم که صبحم صبح پائیزه

میان آه و آن مجنون سپر هر دم
نمیمانم، همی گردم، همی گردم
تو را میجویم و هرگز نمیابم
تو آن عشقی که افزون میکنی دردم
بهار از شاخه هم دیگر نمی روید
درخت خشک عشقم سبز نمیجوید
بهار از شاخه هم دیگر نمی روید
درخت خشک عشقم سبز نمیجوید
بهار از شاخه هم دیگر نمی روید
درخت خشک عشقم سبز نمیجوید
بهار از شاخه هم دیگر نمی روید
درخت خشک عشقم سبز نمیجوید

سلام.
ابتدا باید از سحر خانم به خاطر این شعر و آهنگ زیبا تشکر کنم!
Joan Baez
Joan Baez
Donna Donna

I was born in east Virginia
North Carolina I did roam
There I met a pretty fair maiden
Her name and age I do not know

Her hair it was of a brightsome color
And her lips of a ruby red
On her breast she wore white lilies
There I longed to lay my head

Well in my heart you are my darling
And at my door you're welcome in
At my gate I'll meet you my darling
If your love I could only win

I'd rather be in some dark holler
Where the sun refused to shine
Than to see you another man's darling
And to know that you'll never be mine

Well in the night I'm dreaming about you
In the day I find no rest
Just the thought of you my darling
Sends aching pains all through my breast

Well when I'm dead and in my coffin
With my feet turned toward the sun
Come and sit beside me darling
Come and think on the way you done

سلام.
به سفارش امید علی پروین
مرد تنها
ترانه سرا : شهیار قنبری
با صدای فرهاد

فرهاد

با صدای بی صدا
مثل یک کوه بلند
مثل یک خواب کوتاه
یه مرد بود یه مرد
با دستهای فقیر
با چشمهای محروم
با پاهای خسته
یه مرد بود یه مرد
شب با تابوت سیاه
نشست توی چشمهاش
خاموش شد ستاره
افتاد روی خاک
سایه ش هم نمیموند
هرگز پشت سرش
غمگین بود و خسته
تنهای تنها
با لبهای تشنه
به عکس یک چشمه
نرسید تا ببینه
قطره, قطره, قطره ی آب, قطره ی آب
در شب بی طپش, این طرف اون طرف

می افتاد تا بشنوه صدا, صدا, صدای پا, صدای پا
صدای پا

گمشده ی من
شاعر :مهسان عابدی
کاری از گروه آرین
[علی پهلوان]
تو یعنی نم نم بارون
رو تن قشنگ بیشه

اون طلسم عاشقونه
که می مونه تا همیشه

تو صدای خنده هامی
یه طنین تا اوج رویا

تو یعنی یه جای خلوت
تو تلاطم یه دریا

[پیام صالحی]
تو سکوت سرخ عشقی
که پر از حرفای نابه

می دونم هستی یه جایی
امّا دیدنت یه خوابه

تو تبلور یه حسّی
التهاب دل تو سرما

[پیام صالحی + همخوانان]
خنکای سبز سایه
توی هرم داغ گرما

[علی پهلوان]
تو یعنی نم نم بارون
[پیام صالحی]
تو یعنی نم نم بارون
[پیام صالحی + علی پهلوان + همخوانان]
تو یعنی نم نم بارون
[پیام صالحی]
رو تن قشنگ بیشه
[پیام صالحی + علی پهلوان + همخوانان]
تو یعنی نم نم بارون

لالالالا لالا

[پیام صالحی]
تو صدای زنگ عشقی
مهربونی و پر احساس

دل تو آبی و ساده
به بزرگی یه دریاس

[پیام صالحی + همخوانان]
تو یعنی گمشده ی من
که به وسعت نگاهم

بی قرار دیدن تو
عاشقونه چشم به راهم

تو یعنی نم نم بارون
تو یعنی نم نم بارون

[علی پهلوان]
تو یعنی نم نم بارون
رو تن قشنگ بیشه

اون طلسم عاشقونه
که میمونه تا همیشه

تو صدای خنده هامی
یه طنین تا اوج رویا

تو یعنی یه جای خلوت
تو تلاطم یه دریا

[پیام صالحی]
تو سکوت سرخ عشقی
که پر از حرفای نابه

می دونم هستی یه جایی
امّا دیدنت یه خوابه

تو تبلور یه حسّی
التهاب دل تو سرما

[علی پهلوان + همخوانان]
خنکای سبز سایه
توی هرم داغ گرما

[پیام صالحی]
تو یعنی نم نم بارون
[علی پهلوان]
تو یعنی نم نم بارون
[پیام صالحی + علی پهلوان + همخوانان]
تو یعنی نم نم بارون
[پیام صالحی]
رو تن قشنگ بیشه
[پیام صالحی + علی پهلوان + همخوانان]
تو یعنی نم نم بارون

 

Sting
 Shape of My Heart

He deals the cards as a meditation
And those he plays never suspect
He doesn't play for the money he wins
He doesn't play for respect
He deals the crads to find the answer
The sacred geometry of chance
The hidden loaw of a probable outcome
The numbers lead a dance

I know that the spades are swords of a soldier
I know that the clubs are weapons of war
I know that diamonds mean money for this art
But that's not the shape of my heart

He may play the jack of diamonds
He may lay the queen of spades
He may conceal a king in his hand
While the memory of it fades

I know that the spades are swords of a soldier
I know that the clubs are weapons of war
I know that diamonds mean money for this art
But that's not the shape of my heart

And if I told you that I loved you
You'd maybe think there's something wrong
I'm not a man of too many faces
The mask I wear is one
Those who speak know nothing
And find out to their cost
Like those who curse their luck in too many places
And those who fear are lost

I know that the spades are swords of a soldier
I know that the clubs are weapons of war
I know that diamonds mean money for this art
But that's not The Shape of My Heart ...s


چیزی بگو
شاعر: ایرج جنّتی عطائی
با صدای ابی
دلبرکم چیزی بگو
به من که از گریه پرم
به من که بی صدای تو
از شب شکست میخورم

دلبرکم چیزی بگو
به من که گرم هق هق ام
به من که آخرینه
آواره های عاشقم


چیزی بگو که آینه
خسته نشه از بی کسی
غزل بشن گلایه ها
نه هق هق دلواپسی

نذار که از سکوت تو
پرپر بشن ترانه ها
دوباره من بمونمو
خاکستر پروانه ها
چیزی بگو اما نگو
از مرگ یاد و خاطره
کابوس رفتنت بگو
از لحظه های من بره
چیزی بگو اما نگو
قصه ما بسر رسید
نگو که خورشیدک من
چادر شب بسر کشید


دقیقه ها غزل میگن
وقتی سکوتو میشکنی
قناریا عاشق میشن
وقتی تو حرف میزنی
دلبرکم چیزی بگو
به من که خاموش توام
به من که همبستر تو اما فراموش توام

چیزی بگو که آینه
خسته نشه از بی کسی
غزل بشن گلایه ها
نه هق هق دلواپسی

نذار که از سکوت تو
پرپر بشن ترانه ها
دوباره من بمونمو
خاکستر پروانه ها
چیزی بگو اما نگو
از مرگ یاد و خاطره
کابوس رفتنت بگو
از لحظه های من بره
چیزی بگو اما نگو
قصه ما بسر رسید
نگو که خورشیدک من
چادر شب بسر کشید

چیزی بگو اما نگو
از مرگ یاد و خاطره
کابوس رفتنت بگو
از لحظه های من بره


چیزی بگو اما نگو
قصه ما بسر رسید

عشق آتیشی
شاعر : پاکسیما زکی پور
با صدای منصور
وای که از امروز غم فردا را نخور
عزیزم غصه دنیا را نخور
هرچی میشه بذار بشه
بگو که فردا را خوشه
عزیزم یکدم دنیا را خوشه
لا لا لا لا
بگو که فردا را خوشه
لا لا لا لا
یکدم دنیا را خوشه
لا لا لا لا
وای که از امروز غم فردا را نخور
عزیزم غصه دنیا را نخور
هرچی میشه بذار بشه
بگو که فردا را خوشه
عزیزم یکدم دنیا را خوشه
مائیم و یک جرعه نفس
همین عزیزم مارا بس
از همه عالم بی خیال
مائیم وعشق و شور و حال
کلبه درویشی داریم
یک عشق آتیشی داریم
مائیم یک سفره نون به زیر سقف آسمون
مائیم ویار مهربون همین زیاد از سرمون
مائیم ویار مهربون همین زیاد از سرمون
لا لا لا لا
وای که از امروز غم فردا را نخور
عزیزم غصه دنیا را نخور
هرچی میشه بذار بشه
بگو که فردا را خوشه
عزیزم یکدم دنیا را خوشه
مائیم و یک جرعه نفس
همین عزیزم مارا بس
از همه عالم بی خیال
مائیم وعشق و شور و حال
کلبه درویشی داریم
یک عشق آتیشی داریم
مائیم یک سفره نون به زیر سقف آسمون
مائیم ویار مهربون همین زیاد از سرمون
مائیم ویار مهربون همین زیاد از سرمون
لا لا لا لا
مائیم ویار مهربون لا لا لا لا همین زیاد از سرمون
لا لا لا لا
مائیم ویار مهربون همین زیاد از سرمون
مائیم ویار مهربون همین زیاد از سرمون