سلام.
به پیشنهاد دوستم حسین!
شعری زیبا از مسعود فرد منش
چه سود با ندامتم
که تشنهء محبتم
هر چه زدم نمیبرم
راه به ترک عادتم
یار گر من را نگیرد دست کم
بگذرم از شهرت فرهاد هم
صد بار سفر کردم به عشق به مقصودی
هر بار فقط ای یار تو مقصد من بودی
یار با من مهربان باشد اگر
حسرتی بر دل نمی باشد دگر
من از آن مجنون هم مجنون ترم
من به نرخ جان محبت میخرم
ما که به دل عشق تو را کاشتیم
ما که به سر شوق تو پنداشتیم
بود اگر صحبت دوست داشتن
بیشتر از هر که تو را داشتیم