اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

هوشنگ ابتهاج


ای عشق تو ما را به کجا می کشی ای عشق

جز محنت و غم نیستی ، اما خوشی ای عشق

 

این شوری و شیرینی من خود ز لب توست

صد بار مرا می پزی و می چشی ای عشق

 

چون زر همه در حسرت مس گشتنم امروز

تا باز تو دستی به سر من کشی ای عشق

 

دین و دل و حسن و هنر و دولت و دانش

چندان که نگه می کنمت هر ششی ای عشق

 

رخساره ی مردان نگر آراسته ی خون

هنگامه ی حسن است چرا خامشی ای عشق

 

آواز خوشت بوی دل سوخته دارد

پیداست که مرغ چمن آتشی ای عشق

 

بگذار که چون سایه هنوزت بگدازند

از بوته ی ایام چه غم ؟ بی غشی ای عشق

 

نظرات 2 + ارسال نظر
نگار شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 00:11 http://www.hamsafareroyaee.persianblog.com

سلام عشق عطش است و عطش را عشق است. تا بعد موید باشی.

سلام .
موفق باشید .

[ بدون نام ] شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 17:23 http://motanagheznama.blogsky.com

سلام جالب است در ضمن مرسی که اومدی. در ضمن سعی می کنم که نظراتتون رو اعمال کنم متشکرم

سلام .
مرسی از این که اومدی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد