اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

امروز آسمان زیبا بود ؛ هوا هم خوب بود ؛ نمی دانم از چه ناراحت بودم ؛ شاید دلتنگ چیز هایی بودم که با آنها انس گرفته بودم ؛ اما الان در کنارم نیستند . شاید لیاقت آنها را نداشتم.

قصه بارون

شاعر : پاکسیما زکی پور
با صدای : اندی

تک و تنها تو خیابون
به زیر نم نم بارون
باز به یاد تو میافتم
حرفائی که با تو گفتم
گفتم عشق من یه کوه
تو ببین چه با شکوه
عشق تو مثل سراب
عمر کوتاه حباب
عمر کوتاه حباب

عشق من شعر و شرابه
عشق تو نقش بر آبه
عشق تو یک گل زرده
دستهائی که سرد سرده
عشق من مثل جنونه
آبی رنگ آسمونه
عشق یک ماهی به دریاست
عشق من ببین چه زیباست

تک و تنها تو خیابون
به زیر نم نم بارون
باز به یاد تو میافتم
حرفائی که با تو گفتم
گفتم عشق من یه کوه
تو ببین چه با شکوه
عشق تو مثل سراب
عمر کوتاه حباب
عمر کوتاه حباب

عشق تو عکسای پاره
نامه های نیمه کاره
حرفائی که ناتمومه
میدونم که بی دوومه
عشق من سادست و آسون
پاک و تازه مثل بارون
عشق من جنس بهاره
توی قلبم موندگاره

تک و تنها تو خیابون
به زیر نم نم بارون
باز به یاد تو میافتم
حرفائی که با تو گفتم
گفتم عشق من یه کوه
تو ببین چه با شکوه
عشق تو مثل سراب
عمر کوتاه حباب
عمر کوتاه حباب
نظرات 1 + ارسال نظر
هادی چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 09:10 http://http:/iran ahwaz

سلام.
ممنون که آمدی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد