اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

سلام .
به پیشنهاد سیما خانم آهنگ Insatiable را از Darren Hayes میگذارم.
از ایشان به خاطر معرفی این خواننده استرالیایی متشکرم ؛ امیدوارم لذت ببرید.

Darren Hayes


When moonlight crawls along the street
Chasing away the summer heat
Footsteps outside somewhere below
The world revolves, I've let it go
We build our church above this street
We practice love between these sheets
The candy sweetness scent of you
It bathes my skin, I'm stained by you
And all I have to do is hold you
There's a racing within my heart
And I am barely touching you

Turn the lights down low
Take it off
Let me show
My love for you
Insatiable
Turn me on
Never stop
Wanna taste every drop
My love for you
Insatiable

The moonlight plays upon your skin
A kiss that lingers takes me in
I fall asleep inside of you
There are no words
There's only truth
Breathe in, breathe out
There is no sound
We move together up and down
We levitate, our bodies soar
Our feet don't even touch the floor
And nobody knows you like I do
'Cause the world, they don't understand
But I grow stronger in your hands

Turn the lights down low
Take it off
Let me show
My love for you
Insatiable
Turn me on
Never stop
Wanna taste every drop
My love for you
Insatiable

Turn the lights down low
Take it off
Let me show
My love for you
Insatiable
Turn me on
Never stop
Wanna taste every drop
My love for you
Insatiable

We never sleep, we're always holdin' hands
Kissin' for hours, talkin', makin' plans
I feel like a better man
Just being in the same room
We never sleep, there's just so much to do
So much to say
Can't close my eyes when I'm with you
Insatiable, the way I'm loving you

Turn the lights down low
Take it off
Let me show
My love for you
Insatiable
Turn me on
Never stop
Wanna taste every drop
My love for you
Insatiable

Turn the lights down low
Take it off
Let me show
My love for you
Insatiable
Turn me on
Never stop
Wanna taste every drop
My love for you
Insatiable

When I look in your eyes
Insatiable
The way I make love with you
Oh, what can I do
Insatiable
Insatiable for you

در کوچه سار شب
شاعر : سایه
خواننده : محمد رضا شجریان

در این سرای بی کسی ، کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما، پرنده پر نمی زند

یکی ز شب گرفتگان، چراغ برنمی کند
کسی به کوچه سار شب، در سحر نمی زند

نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند

گذرگهیست پر ستم، که اندرو به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند

چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند

نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم ام سزاست
وگرنه بر درخت تر، کسی تبر نمی زند

شعری زیبا از ملا محسن فیض کاشانی

گفتم: که روی خوبت، از من چرا نهان است؟
گفتا: تو خود حجابی، ورنه رخم عیان است.

گفتم: که از که پرسم، جانا نشان کویت؟
گفتا: نشان چه پرسی، آن کوی بی نشان است.

گفتم: مرا غم تو، خوش تر ز شادمانی
گفتا: که در ره ما، غم نیز شادمان است.

گفتم: که سوخت جانم، از آتش نهانم
گفت: آنکه سوخت او را، کی نادیا فغان است

گفتم: فراق تا کی؟ گفتا: که تا تو هستی؟
گفتم: نفس همین است، گفتا: سخن همان است.

گفتم: که حاجتی هست، گفتا بخواه از ما
گفتم: غمم بیفزا، گفتا: که رایگان است.

گفتم: ز (فیض) بپذیر این نیمه جان که دارد
گفتا: نگاه دارش، غم خانه تو جان است!

سلام.
آغازی دوباره...
بعد از ۱۰ روز از فیلتر شدن سایت ؛ سرانجام دوباره باز شد .
یک تبریک به بزرگی تمام دنیا به همه ایرانیان برای صعود تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان

FIFA2006

در پناه حق...

سلام دوستان.
به علت فیلتر شدن بلاگ اسکای قادر به به روز رسانی تا اطلاع ثانوی نمی باشم.
راستی دیروز تولدم بود

جام تهی (پر کن پیاله را)
شاعر : فریدون مشیری
با صدای محمد رضا شجریان
پرکن پیاله را
که این آب آتشین
دیری است ره به حال خرابم نمی برد
این جامها
که در پیم می شود تهی
دریای آتش است که ریزم به کام خویش
گرداب می رباید و آبم نمی برد
من با سمند سرکش و جادویی شراب
تا بیکران عالم پندار رفته ام
تا دشت پر ستاره اندیشه های ژرف
تا مرز ناشناخته مرگ و زندگی
تا کوچه باغ خاطره های گریز پا
تا شهر یادها
دیگر شرابم جز تا کنار بستر خوابم نمی برد
پر کن پیاله را
هان
ای عقاب عشق
از اوج قله های مه آلوده دور دست
پرواز کن
به دشت غم انگیز عمر من
آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد
آن بی ستاره ام که عقابم نمی برد
در راه زندگی
با این همه تلاش و تقلا و تشنگی
با این که ناله میکشم از دل
که آب
آب
دیگر فریب هم به سرابم نمی برد
پر کن پیاله را

سلام.
شعر زیبای  غم تنهایی به پیشنهاد مریم خانم .
با صدای فریدون فروغی
چرا وقتی که آدم تنها میشه
غم و غصه اش قد یک دنیا میشه
میره یک گوشه پنهون میشینه
اونجا رو مثل یه زندون میبینه
غم تنهایی اسیرت میکنه
تا بخوای بجنبی پیرت میکنه
وقتی که تنها میشم اشک تو چشام پر میزنه
غم میاد یواش یواش خونه دل در میزنه
یاد اون شب ها می افتم زیر مهتاب بهار
توی جنگل لب چشمه می نشستیم من و یار
غم تنهایی اسیرت میکنه
تا بخوای بجنبی پیرت می کنه
میگن این دنیا دیگه مثل قدیما نمی شه
دل این آدما زشته دیگه زیبا نمی شه
اون بالا باد داره زاغه ابرا رو چوب میزنه
اشک این ابرا زیاده ولی دریا نمیشه
غم تنهایی اسیرت میکنه
تا بخوای بجنبی پیرت می کنه

یادگار
با صدای محمد اصفهانی


با من بمون ای همسفر
با من که از ره خسته ام
با جــام لبـریـز نگـات
از هستی خـود رسته ام
با من بمون ای همزبون
تـو ایـن شب دلـواپسی
با من که تنها مونده ام
در لحظـه هـای بیـکسی
ای یادگار از تو غرور زخمی ام
ای فارغ ازمن فارغ از یادت نیم
بر من رقیبم را پسندیدی ولی
شادم که میدانی و میدانم کیـم
شادم که سودایی ندارم
در سینه غوغـایی ندارم
آیینه ام خو کرده با شب
چشمی به فردایی ندارم

مرد تنها
شاعر :  سعید قائم مقامی
با صدای حبیب
من مرد تنهای شبم
مهر خموشی بر لبم
تنهاو غمگین رفته ام
دل از همه گسسته ام
تنهای تنها،غمگین و رسوا
تنها و بی فردا منم
من مرد تنهای شبم
مهر خموشی بر لبم

من مرد تنهای شبم
صد قصه مانده بر لبم
از شهر تو من رفته ام
کوله بارم را بسته ام
بی فکر فردا، با خود و تنها
عابر این شب ها منم
بی فکر فردا، با خود و تنها
عابر این شب ها منم

من مرد تنهای شبم
مهر خموشی بر لبم
من مرد تنهای شبم
صد قصه مانده بر لبم

سلام.
به یاد یکی از دوستانم

نوش
شاعر :  زویا زاکاریان
با صدای مارتیک


به سلامتی تو مینوشم
که خلاص تر از می پاکیزه ای
از گذشته تا هنوز و تا ابد
پشت هر آواز من انگیزه ای
ای همیشه گرمی آغوشم
به سلامتی تو مینوشم
ای همیشه گرمی آغوشم
به سلامتی تو مینوشم
خسته بودم . مانده بودم
از خودم . از خانه . از دوست رانده بودم
چه به وقت آمدی ای عشق
وقتی که دل به عزا نشانده بودم
ای همیشه گرمی آغوشم
به سلامتی تو مینوشم
ای همیشه گرمی آغوشم
به سلامتی تو مینوشم
روزگار ماندنت کم بود و کوتاه
شب و روز و ساعتی بود . گاه و بی گاه
مثل یک رگبار تند در شب مرداب
خنکایی آمد و چند لحظه نموار
گل شدم من . گل شدم من . گل پر پر
دل من یک شبه دل شد . تازه و تر
دستهایم شد پناهگاه پرنده
شانه هایم . بام دعوت کبوتر
ای همیشه گرمی آغوشم
به سلامتی تو مینوشم
ای همیشه گرمی آغوشم
به سلامتی تو مینوشم
گل شدم من . گل شدم من . گل پر پر
دل من یک شبه دل شد . تازه و تر
دستهایم شد پناهگاه پرنده
شانه هایم . بام دعوت کبوتر
ای همیشه گرمی آغوشم
به سلامتی تو مینوشم
ای همیشه گرمی آغوشم
به سلامتی تو مینوشم