اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

فال قهوه

سلام.

فال قهوه
ترانه سرا: نیلوفر لاری پور
با صدای شادمهر عقیلی


پی اسم تو میگشتم٬ ته یه فنجون خالی
دنبال یه طرح تازه٬ یه تبسم خیالی
فنجونای لب پریده٬ قهوه های نیمه خورده
من و عشقی که واسه٬ همیشه مرده
دل به عشق تو سپرده

فال تو رنگ فریب و گریه های عاشقونست
فال من طنین آخرین ترانست
رنگ قهوه ای چشمات رنگ خوابه
که تا شهر بینهایت منو برده
اونجا که آخر عشقه
اونجا که مرز سرابه

پی اسم تو میگشتم٬ ته یه فنجون خالی
دنبال یه طرح تازه٬ یه تبسم خیالی
فنجونای لب پریده٬ قهوه های نیمه خورده
من و عشقی که واسه٬ همیشه مرده
دل به عشق تو سپرده

فال تو رنگ فریب و گریه های عاشقونست
فال من طنین آخرین ترانست
رنگ قهوه ای چشمات رنگ خوابه
که تا شهر بینهایت منو برده
اونجا که آخر عشقه
اونجا که مرز سرابه

چه خلاف سر زد ازما که در سرای بستی؟

سلام.

شعری از فروغی بسطامی


چه خلاف سر زد ازما که در سرای بستی؟
بر دشمنان نشستی، دل دوستان شکستی
سر شانه را شکستم به بهانه‌ی تطاول
که به حلقه حلقه زلفت نکند دراز دستی
ز تو خواهش غرامت نکند تنی که کشتی
ز تو آرزوی مرحم نکند دلی که خستی
کسی از خرابه‌ی دل نگرفته باج هرگز
تو بر آن خراج بستی و به سلطنت نشستی
به قلمروی محبت در خانه‌ای نرفتی
که به پاکی‌اش نرفتی و به سختی‌اش نبستی
به کمال عجز گفتم: که به لب رسیده جانم
ز غرور ناز گفتی: که مگر هنوز هستی؟!
ز طواف کعبه بگذر، تو که حق نمی‌شناسی
به در کنشت منشین تو که بت نمی‌پرستی
تو که ترک سر نگفتی، ز پی‌اش چگونه رفتی؟
تو که نقد جان نداری، ز غمش چگونه رستی؟
اگرت هوای تاج است، ببوس خاک پایش
که بدین مقام عالی نرسی مگر ز پستی
مگر از دهان ساقی مددی رسد وگرنه
کس از این شراب باقی نرسد به هیچ مستی
مگر از عذار سر زد خط آن پسر فروغی
که به صد هزار تندی ز کمند شوق جستی

Goodbye My Lover

سلام.

ترانه بسیار زیبای Goodbye My Lover از آلبوم سال ۲۰۰۵ James Blunt با نام back to bedlam

James Blunt


Did I disappoint you or let you down?s
Should I be feeling guilty or let the judges frown?s
'Cause I saw the end before we'd begun,s
Yes I saw you were blinded and I knew I had won.s
So I took what's mine by eternal right.s
Took your soul out into the night.s
It may be over but it won't stop there,s
I am here for you if you'd only care.s
You touched my heart you touched my soul.s
You changed my life and all my goals.s
And love is blind and that I knew when,s
My heart was blinded by you.s
I've kissed your lips and held your head.s
Shared your dreams and shared your bed.s
I know you well, I know your smell.s
I've been addicted to you.s

Goodbye my lover.s
Goodbye my friend.s
You have been the one.s
You have been the one for me.s

I am a dreamer but when I wake,s
You can't break my spirit - it's my dreams you take.s
And as you move on, remember me,s
Remember us and all we used to be
I've seen you cry, I've seen you smile.s
I've watched you sleeping for a while.s
I'd be the father of your child.s
I'd spend a lifetime with you.s
I know your fears and you know mine.s
We've had our doubts but now we're fine,s
And I love you, I swear that's true.s
I cannot live without you.s

Goodbye my lover.s
Goodbye my friend.s
You have been the one.s
You have been the one for me.s

And I still hold your hand in mine.s
In mine when I'm asleep.s
And I will bear my soul in time,s
When I'm kneeling at your feet.s
Goodbye my lover.s
Goodbye my friend.s
You have been the one.s
You have been the one for me.s
I'm so hollow, baby, I'm so hollow.s
I'm so, I'm so, I'm so hollow.s

تسلیت درگذشت قیصر امین پور...

سلام.

مرد خسته بود٬ بیماری را بهانه کرد.

درگذشت قیصر امین پور شاعر نامی کشور را به جامعه هنری و خانواده گرامی ایشان تسلیت عرض میکنم.

قطعه شعری از آن مرحوم در ادامه آمده.


خسته‌ام از آرزوها، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری
لحظه‌های کاغذی را روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی، زندگیهای اداری
آفتاب زرد و غمگین، پله‌های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین، آسمانهای اجاری
با نگاهی سرشکسته، چشمهایی پینه‌بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم‌انتظاری
صندلیهای خمیده، میزهای صف‌کشیده
خنده‌های لب پریده، گریه‌های اختیاری
عصر جدولهای خالی، پارکهای این حوالی
پرسه‌های بی‌خیالی، صندلیهای خماری
سرنوشت روزها را روی هم سنجاق کردم
شنبه‌های بی‌پناهی، جمعه‌های بی‌قراری
عاقبت پرونده‌ام را با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من، صفحه‌ی باز حوادث:
در ستون تسلیت‌ها نامی از ما یادگاری.

روحش شاد...

سلطان قلبم کجایی

سلام.

چندی پیش ترانه سلطان قلبها با صدای عارف را تو وبلاگ گذاشتم٬با این حال حیفم آمد شعر موسیقی اصلی فیلم سلطان قلبها با صدای عهدیه و عارف را برایتان نگذارم.

سلطان قلبم کجایی
با صدای عهدیه و عارف


یه شب یه روز ؛ یه ماه ؛ یه سال
یه عمره که می گردم ؛ بدحال
چو کبوتر بی پرو بال ؛
می رم همه جا

یه روز دیدم ؛ گم شد جونم
دور افتادم از آشییونم
به خونه موندم   سرگر دونم
بیهود ؛ به خدا

سلطان قلبم کجایی ؛ کجایی
رفتی که بر من به شادی گشایی
دروازه های بهشت طلایی
اما صد افسوس

رفتی و برد از کفم زندگانی
عشق و امید مرا در جوانی
رفتی کجا ای که دردم ندانی ؛
دردم ندانی

قربون می رم اون خدا را ؛ خدا را
لطفش به هم می رسونه دلا را
حل می کنه لطفش مشکلا را
شکرت خدایا

گذشته دیگه گذشته ؛ گذشته
این فتنه ها بازیه سرنوشته
شکرت خدایا که بالا بهشته
کاشونه ی ما

گذشته ها گذشت بیا
بیا که بگیم شکر خدا
که بهم رسوند دل ما را
شکرت خدا یا

اگه یه روز این آسمون
با من و تو شد نا مهربون
نمونده امروز از غم نشون
شکرت خدایا

میدونم برات عجیبه...

سلام.

چاره ای ندارم
با صدای رضا صادقی


میدونم برات عجیبه این همه اصرار و خواهش
این همه خواستن دستات بدون حتی نوازش
میدونم که خم نداره واسه تو گریه ی دردم
میگذری از من و میری اما باز من برمیگردم

میدونم برات عجیبه من با اون همه غرورم
پیش همه ی بدیهات چه جوری بازهم صبورم
میدونم واسه ات سواله که چرا پیشت حقیرم
دور میشی منو نبینی باز سراغتو میگیرم

میدونی چرا همیشه من بدهکار تو میشم
وقتی نیستی هم یه جوری با خیالت راضی میشم
میدونی واسه چی از تو بد میبینم و میخندم
تا نبینی گریه هامو هردو چشمامو میبندم

چاره ای جزو این ندارم آخه خون شدی تو رگهام
میمیرم اگه نباشی بی تو من بدجوری تنهام
میدونم یه روز میفهمی روزی که دنیا را گشتی
من چجوری تو را خواستم تو چجور ازم گذشتی

توی چشمات یه غزل بود یه غزل جنس ترانه

سلام.

غریبه
شاعر: ماهان
از گروه هفت
با صدای شهاب حسینی


واسه گم شدن تو رویا نمی خوام با تو بمانم
خاطره هامونو امشب با دقایق می سوزونم
یه روزی به خاطر تو روی شبها پا گذاشتم
اون روزا هیچ چیو و قد یه نگاهت دوست نداشتم
توی چشمات یه غزل بود یه غزل جنس ترانه
تپش قلب من و تو می سرودش عاشقانه
دل این عاشق تبارو یه روزی آسون شکستی
چشمات و به روی عشق و روی مهربونی بستی
هر چی مهربونی کردم تو شدی نامهربون تر
واسه این شهرزاد عاشق توشدی غریبه اخر
اون کسی که عاشقت بود تو رو دیگه دوست نداره
واسه دل بریدن از تو لحظه ها رو می شماره

If Walls Could Talk

سلام.

ترانه زیبای If Walls Could Talk از Celine Dion

Can You Keep A Secret

These Walls Keep A Secret
That Only We Know
But How Long Can They Keep It
'cause We're Two Lovers Who Lose Control

We're Two Shadows
Chasing Rainbows
Behind Closed Windows
Behind Closed Doors

If Walls Could Talk Oh
They Would Say I Want You More
They Would Say
'hey Never Felt Like This Before'
And That You Would Always Be The One For Me

Two People Making Memories
Just Too Good To Tell
And These Arms Are Never Empty
When We're Lying Where We Fell

We're Painting Pictures
Making Magic
Taking Chances
Making Love

If Walls Could Talk Oh
They Would Say 'i Want You More'
They Would Say
'hey Never Felt Like This Before'
And That You'll Always Be The One For Me

If Walls Had Eyes My
They Would See The Love In Sight
They Would See Me
In Your Arms In Ecstasy
And With Every Move They'd Know I Love You So

When I'm Feeling Weak
You Give Me Wings
When The Fire Has No Heat
You Light It Up Again
When I Hear No Violins
You Play My Every String
Stop The Press
Hold The News
The Secret's Safe Between Me And You

Walls Can You Keep A Secret

If Walls Could Talk Oh
They Would Say 'i Want You More'
They Would Say
'hey Never Felt Like This Before'
And That You Would Always Be The One For Me

If Walls Had Eyes My
They Would See The Love Inside
They Would See Me
In Your Arms In Ecstasy
And With Every Move They'd Know I Love You So

I Love You So

برخیز ای ساقی بیا...

سلام.

شعری از مولانا
با صدای شجریان


من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا
آن جام جان افزای را برریز بر جان ساقیا
بر دست من نه جام جان ای دستگیر عاشقان
دور از لب بیگانگان پیش آر پنهان ساقیا
نانی بده نان خواره را آن طامع بیچاره را
آن عاشق نانباره را کنجی بخسبان ساقیا
ای جان جان جان جان ما نامدیم از بهر نان
برجه گدارویی مکن در بزم سلطان ساقیا
اول بگیر آن جام مه بر کفه آن پیر نه
چون مست گردد پیر ده رو سوی مستان ساقیا
رو سخت کن ای مرتجا مست از کجا شرم از کجا
ور شرم داری یک قدح بر شرم افشان ساقیا
برخیز ای ساقی بیا ای دشمن شرم و حیا
تا بخت ما خندان شود پیش آی خندان ساقیا

برو شیر درنده باش، ای دغل...

سلام.

حکایتی از بوستان سعدی...


یکی روبهی دید بی دست و پای

 

فرو ماند در لطف و صنع خدای

که چون زندگانی به سر می‌برد؟

 

بدین دست و پای از کجا می‌خورد؟

در این بود درویش شوریده رنگ

 

که شیری برآمد شغالی به چنگ

شغال نگون بخت را شیر خورد

 

بماند آنچه روباه از آن سیر خورد

دگر روز باز اتفاقی فتاد

 

که روزی رسان قوت روزش بداد

یقین، مرد را دیده بیننده کرد

 

شد و تکیه بر آفریننده کرد

کز این پس به کنجی نشینم چو مور

 

که روزی نخوردند پیلان به زور

زنخدان فرو برد چندی به جیب

 

که بخشنده روزی فرستد ز غیب

نه بیگانه تیمار خوردش نه دوست

 

چو چنگش رگ و استخوان ماند و پوست

چو صبرش نماند از ضعیفی و هوش

 

ز دیوار محرابش آمد به گوش

برو شیر درنده باش، ای دغل

 

مینداز خود را چو روباه شل

چنان سعی کن کز تو ماند چو شیر

 

چه باشی چو روبه به وامانده سیر؟

چو شیر آن که را گردنی فربه است

 

گر افتد چو روبه، سگ از وی به است

بچنگ آر و با دیگران نوش کن

 

نه بر فضله‌ی دیگران گوش کن

بخور تا توانی به بازوی خویش

 

که سعیت بود در ترازوی خویش

چو مردان ببر رنج و راحت رسان

 

مخنث خورد دسترنج کسان

بگیر ای جوان دست درویش پیر

 

نه خود را بیگفن که دستم بگیر

خدا را بر آن بنده بخشایش است

 

که خلق از وجودش در آسایش است

کرم ورزد آن سر که مغزی در اوست

 

که دون همتانند بی مغز و پوست

کسی نیک بیند به هر دو سرای

 

که نیکی رساند به خلق خدای