اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

تسلیت درگذشت مهستی...

سلام.

در گذشت بانو مهستی را به جامعه هنری تسلیت عرض میکنم.

 

روحش شاد...

تبریک روز مادر...

روز مادر و روز زن بر همه بانوان جهان مبارک باد...

به همین مناسبت متن ترانه مادر از آلبوم گل آفتابگردون گروه آریان، با شعر و صدا و آهنگسازی پیام صالحی را برایتان انتخاب کردم.


مادر من
نور چشمم هستی من
ساغر خوشبختیه من
هستی من

مادر من
امیدم بی تو سرابه
یه حباب روی آبه
زندگیم بی تو خرابه

تو به رسم قصه ی عشق
تو گوش من صدا کردی
دلم رو با رموز مهر آشنا کردی

تو می گفتی تو این دنیا
فقط خوبیست که می مونه
با خوبی هات دلامون با صفا کردی

چه شب هایی نخوابیدی
برام تا صبح دعا کردی
واسه خوابم تویی مادر
لالا لالا لالا کردی

واسه فردام دعا کردی

حضور خوبه تو به خونمون صفا میده
صدات وقتی که می پیچه به قلبامون جلا میده
اگه روزی همه گل ها یاسمن باشه
دلم می خود تمومش به پای یار من باشه

مادر من مادر من مادر من مادر من مادر من

انتظار تو فقط مال منه...

سلام.

انتظار
شاعر: اردلان سرافراز
با صدای عارف


انتظار تو فقط مال منه
سهم من از تو . افسوس . تو رو نداشتنه
انتظار تو فقط مال منه
سهم من از تو . افسوس . تو رو نداشتنه
همه با همدیگه هستن
همه خیلیا رو دارن
یکی هست که وقت گریه سر رو شونه هاش بذارن
ولی من از همه دنیا تو رو داشتم تو رو داشتم
وقتی گریه میکردم سر رو شونت میذاشتم
همه تنهاییامون مال هم بود مال هم بود
هر چی با همدیگه بودیم واسه من خیلی کم بود
بودن تو جرات پرواز برای این بال شکسته است
داشتن تو لذت لبخند . صدای این لبهای بسته است
دارم از عطش میمیرم . ابر من کجا میباری
تن من خشکید و پوسید . تو به سبزه ها میباری
دارم از عطش میمیرم . ابر من کجا میباری
تن من خشکید و پوسید . تو به سبزه ها میباری
انتظار تو فقط مال منه
سهم من از تو . افسوس . تو رو نداشتنه
انتظار تو فقط مال منه
سهم من از تو . افسوس . تو رو نداشتنه

با یاد عزیزانم...

سلام.

یک شبه
از آلبوم گل پونه
با صدای ستار
شاعر:اردلان سرافراز

با یاد عزیزانم
این بام پریشانم
با زخم تن و جانم
می آیم و گریانم
از خانه ویرانم
با حسرت پنهانم
می آیم و میدانم
من یک شبه مهمانم
گر یوسف تردیدی
در حسرت کنعانم
گر هم نفس یعقوب
آن پیر پریشانم
تا من همه پیراهن
بر زخم دو چشمانم
در دایره ی حسرت
میچرخم و میخوانم
من یک شبه مهمانم
من یک شبه مهمانم

ای هم نفست خورشید
در ظلمت این تبعید
ای مرحم تو امید
بر زخم تن و جانم
ای دست تو آسایش
ای پاسخ هر خواهش
تو ساحل آرامش
من موج پریشانم
آهنگ سفر کردم
رو سوی تو آوردم
اما دل من آنجاست
در جمع عزیزانم
آهنگ سفر کردم
رو سوی تو آوردم
اما دل من آنجاست
در جمع عزیزانم

بر من تو ببخش ای یار
ای بخشش تو بسیار
شاید دگر این دیدار
هرگز نشود تکرار
بر من تو ببخش ای یار
ای بخشش تو بسیار
شاید دگر این دیدار
هرگز نشود تکرار
آهنگ سفر کردم
رو سوی تو آوردم
اما دل من آنجاست
در جمع عزیزانم
آهنگ سفر کردم
رو سوی تو آوردم
اما دل من آنجاست
در جمع عزیزانم

تولدم مبارک!

دوستان سلام؛

امروز ۹ خرداد روز تولدم بود!

Happy BirthDay

نامه بی جواب...

سلام.

نامه بی جواب
شاعر: مریم حیدرزاده
از مجموعه مثل هیچ کس


سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
آره باز منم همون دیوونه ی همیشگی
فدای مهربونیات چه مکنی با سرنوشت
دلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشت
حال من رو اگه بخوای رنگ گلای قالیه
 جای نگاهت بد جوری تو صحن چشمام خالیه
ابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمه
از غصه هام هر چی بگم جون خودت بازم کمه
دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون
فریاد زدم یا تو بیا یا من و پیشت برسون
فدای تو! نمی دونی بی تو چه دردی کشیدم
حقیقت رو واست بگم به آخر خط رسیدم
رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی
قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگی
نمی دونی چه قدر دلم تنگه برای دیدنت
برای مهربونیات نوازشات بوسیدنت
به خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهته
 یه قلب تنها و کبود هلاک یه نگاهته
من می دونم همین روزا عشق من از یادت میره
بعدش خبر میدن بیا که داره دوستت میمیره
روزات بلنده یا کوتاه دوست شدی اونجا با کسی
بیشتر از این من و نذار تو غصه و دلواپسی
یه وقت من و گم نکنی تو دود اون شهر غریب
 یه سرزمین غربته با صد نیرنگ و فریب
فدای تو یه وقت شبا بی خوابی خستت نکنه
غم غریبی عزیزم زرد و شکستت نکنه
چادر شب لطیف تو از روت شبا پس نزنی
تنگ بلور آب تو یه وقت ناغافل نشکنی
اگه واست زحمتی نیست بر سر عهد مون بمون
منم تو رو سپردم دست خدای مهربون
راستی دیروز بارون اومد من و خیالت تر شدیم
رفتیم تو قلب آسمون با ابرا همسفر شدیم
از وقتی رفتی آسمونمون پر کبوتره
زخم دلم خوب نشده از وقتی رفتی بد تره
غصه نخور تا تو بیای حال منم این جوریه
سرفه های مکررم مال هوای دوریه
گلدون شمعدونی مونم عجیب واست دلواپسه
 مثه یه بچه که بار اوله میره مدرسه
تو از خودت برام بگو بدون من خوش میگذره ؟
دلت می خواد می اومدم یا تنها رفتی بهتره
از وقتی رفتی تو چشام فقط شده کاسه خون
همش یه چشمم به دره چشم دیگم به آسمون
یادت میاد گریه هامو ریختم کنار پنجره
داد کشیدم تو رو خدا نامه بده یادت نره
یادت میآد خندیدی و گفتی حالا بذار برم
تو رفتی و من تا حالا کنار در منتظرم
امروز دیدم دیگه داری من رو فراموش می کنی
فانوس آرزوهامونو داری خاموش میکنی
گفتم واست نامه بدم نگی عجب چه بی وفاست
با این که من خوب می دونم جواب نامه با خداست
عکسای نازنین تو با چند تا گل کنارمه
یه بغض کهنه چند روزه دائم در انتظارمه
تنها دلیل زندگی با یه غمی دوست دارم
داغ دلم تازه میشه اسمت و وقتی می آرم
وقتی تو نیستی چه کنم با این دل بهونه گیر
مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هیچ وقت نگیر
حرف منو به دل نگیر همش مال غریبیه
تو رفتی و من غریب شدم چه دنیای عجیبیه
زودتر بیا بدون تو اینجا واسم جهنمه
دیوار خونمون پر از سایه ی غصه و غمه
تحملی که تو دادی دیگه داره تموم میشه
مگه نگفتی همه جا ماله منی تا همیشه
دلم واست شور می زنه این دل و بی خبر نذار
تو رو خدا با خوبیات رو هیچ دلی اثر نذار
فکر نکنی از راه دور دارم سفارش میکنم
به جون تو فقط دارم یه قدری خواهش میکنم
اگه بخوام برات بگم شاید بشه صد تا کتاب
که هر صفحه ش قصه چند تا درده و چند تا عذاب
می گم شبا ستاره ها تا می تونن دعات کنن
نورشونو بدرقه پکی خنده هات کنن
یه شب تو پاییز که غمت سر به سر دل می ذاره
مریم همون کسی که بیشتر از همه دوست داره

ای بلبل سحرگه ما را بپرس گه گه ...

سلام.

شعری زیبا از مولوی...


ای برده اختیارم تو اختیار مایی
من شاخ زعفرانم تو لاله زار مایی

گفتم غمت مرا کشت گفتا چه زهره دارد
غم این قدر نداند کاخر تو یار مایی

من باغ و بوستانم سوزیده خزانم
باغ مرا بخندان کاخر بهار مایی

گفتا تو چنگ مایی وندر ترنگ مایی
پس چیست زاری تو چون در کنار مایی

گفتم ز هر خیالی دردسرست ما را
گفتا ببر سرش را تو ذوالفقار مایی

سر را گرفته بودم یعنی که در خمارم
گفت ارچه در خماری نی در خمار مایی

گفتم چو چرخ گردان والله که بی قرارم
گفت ارچه بی قراری نی بی قرار مایی

شکرلبش بگفتم لب را گزید یعنی
آن راز را نهان کن چون رازدار مایی

ای بلبل سحرگه ما را بپرس گه گه
آخر تو هم غریبی هم از دیار مایی

تو مرغ آسمانی نی مرخ خاکدانی
تو صید آن جهانی وز مرغزار مایی

از خویش نیست گشته وز دوست هست گشته
تو نور کردگاری یا کردگار مایی

از آب و گل بزادی در آتشی فتادی
سود و زیان یکی دان چون در قمار مایی

اینجا دوی نگنجد این ما و تو چه باشد
این هر دو را یکی دان چون در شمار مایی

خاموش کن که دارد هر نکته تو جانی
مسپار جان به هر کس چون جانسپار مایی 

آمد امّا در نگاهش آن نوازشها نبود...

سلام دوستان٬

سرانجام به اینترنت دسترسی پیدا کردم!

هر کجا هستم باشم٬ آسمان مال من است٬
پنجره، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است.


البته ترجیح می دهم در رابطه با ایلام٬ و ایلامی های عزیز چیزی ننویسم...

مستی رویا
شاعر: ابوالحسن ورزی
آهنگساز :  همایون خرم
با صدای استاد غلامحسین بنان


آمد ، آمد امّا در نگاهش ، آمد امّا در نگاهش آن نوازش ها نبود
چشم خواب آلوده اش را ، مستی رویا نبود

نقش عشق و آرزو ، نقش عشق و آرزو از چهره ی دل ، شسته بود
عکس شیدایی ، در آن آیینه ی سیما نبود

لب ، همان لب بود ، لب ، همان لب بود ، امّا بوسه اش گرمی نداشت
دل همان دل بود ، امّا مست و بی پروا نبود

در دل بیزار خود ، در دل بیزار خود چز بیم رسوایی نداشت
گرچه روزی ، گرچه روزی هم نشین ، جز با منِ رسوا نبود

در نگاه سرد او ، در نگاه سرد او غوغای دل خاموش بود
برق چشمش را ، نشان ، از آتش سودا نبود

دیدم ، آن چشم درخشان را ، ولی در این صدف
گوهر اشکی که من می خواستم ، پیدا نبود

بر لبِ لرزان من ، فریادِ دل ، خاموش بود
آخر آن تنها امید جان من تنها نبود ، آخر آن تنها امید جان من تنها نبود ، تنها نبود

جز من و او ، دیگری هم بود ، امّا ای دریغ
آگَه از دردِ دلم، زان عشقِ جان فرسا نبود

گفتم ز تو دیوانه تر دانى که پیدا مى‌کنم...

سلام.

امروز عازم ایلام هستم٬ گفتم تا به روز رسانی بعدی٬با یک شعر زیبا از سرکار خانم سیمین بهبهانی٬ از شما خداحافظی کنم!


در ضمن از وبلاگ همسایه آخرین جرعه جام که این شعر را از آنجا برداشتم٬ تشکر می کنم.


گفتى که مى‌بوسم تو را، گفتم تمنا مى‌کنم
گفتى اگر بیند کسى، گفتم که حاشا مى‌کنم
گفتى ز بخت بد اگر ناگه رقیبت آید ز در
گفتم که با افسون گرى او را ز سر وا مى‌کنم
گفتى که تلخى‌هاى مى گر ناگوار افتد مرا
گفتم که با نوش ِ لبم آن را گوارا مى‌کنم
گفتى چه مى‌بینى بگو در چشم چون آیینه‌ام
گفتم که من خود را در او عریان تماشا مى‌کنم
گفتى که از بى‌طاقتى دل قصد یغما مى‌کند
گفتم که با یغماگران بارى مدارا مى‌کنم
گفتى که پیوند تو را با نقد هستى مى‌خرم
گفتم که ارزان تر از این من با تو سودا مى‌کنم
گفتى اگر از کوى خود روزى تو را گویم برو
گفتم که صد سال دگر امروز و فردا مى‌کنم
گفتى اگر از پاى خود زنجیر عشقت وا کنم
گفتم ز تو دیوانه تر دانى که پیدا مى‌کنم

گل ارکیده

سلام.

گل ارکیده
با صدای ایلیا منفرد

این ترانه زیبا برای همدردی با کودکان سرطانی ساخته شده!
شایان ذکر است٬ اصل این آهنگ یک ترانه معروف یونانی است؛ با صدای Haris Alexiou و با نام "To Tango Tis Nefelis".


شاخه ای تکیده؛ گل ارکیده با چشمای خسته ؛ لبهای بسته
غم توی چشماش آروم نشسته شکوفه شادیش از هم گسسته آه

آشنای درده؛ خورشیدش سرده؛ تو قلب سردش غم لونه کرده
مهتاب عمرش در پشت پرده؛ هر ماه سالش پائیز سرده آه

دستای ظریفش تو دست مادر؛ پیکر نحیفش چون گل پرپر از محنت و درد آروم نداره ؛
سایه سیاهی رو بخت شومش؛ ارکیده تنهاست زیر هجومش طوفان درد پایون نداره

دست من و تو می تونه با هم قصری بسازه با رنگ شبنم
شکوفه ای که غمگین و سرده ؛ گل ارکیدست نمیره کم کم

بیا نذاریم گل ارکیده ؛ گلی که چهرش پاک و سپیده
که توی پائیز شاخه بیده ؛ بهار ندیده ؛ بمیره کم کم