شاعر : بابک روزبه
با صدای منصور
رفتی و بی تو دلم پر درده
پاییز قلبم ساکت و سرده
دل که می گفتم محرمه با من
کاشکی می دیدی بی تو چه کرده
ای که به شبهام صبح سپیدی
بی تو کویری بی شامم من
ای که به رنجام رنگ امیدی
بی تو اسیری در دامم من
با تو به هر غم سنگ صبورم
بی تو شکسته تاج غرورم
با تو یه چشمه چشمهء روشن
بی تو یه جادم که سوت و کورم
ای که به شبهام صبح سپیدی
بی تو کویری بی شامم من
ای که به رنجام رنگ امیدی
بی تو اسیری در دامم من
چشمهء اشکم بی تو سرابه
خونهء عشقم بی تو خراب
شادیا بی تو مثل حبابه
سایهء آهه نقش بر آب
اونی که میخواستی تو غبارا گم شد
مرغی شد و پشت حصارا گم شد
اسم تو رو رو بال مرغا نوشت
رو کنده ی سبز درختا نوشت
یه روز که بارون میومد بهش گفت
یه روز دیگه رو موج دریا نوشت
دریا با موجاش اون رو از خودش روند
مرغ هوا گم شد و اون رو گریوند
اونی که میخواستی تو غبارا گم شد
مرغی شد و پشت حصارا گم شد
باد اومد و تو جنگلها قدم زد
اسم تو رو از همه جا قلم زد
ببین جدایی چه به روزش آورد
چه سرنوشتی که براش رقم زد
تنهایی نمیدونی چه سخته در به در بودن
مثل طوفان همیشه در سفر بودن
دلم تنگه از این روزهای بی امید
از این شب گردی های خسته و مایوس
از این تکرار بیهوده دلم تنگه
همیشه یک غم و یک درد و یک کابوس
دلم خوش نیست غمگینم
از این تکرار بی رویا و بی لبخند
چه تنهایی غمگینه که غیر از من
همه خوشبخت و عاشق و خرسند
به فردا دل خوشم شاید که با فردا
طلوع خوب خوشبختیه من باشه
شبها با رنج تنهایی من سر کن
شاید فردا روز عاشق شدن باشه
آدما از آدما زود سیر میشن آدما از عشق هم دلگیر میشن
آدما روعشقشون پا می زارن آدما آدم و تنها می زارن
منو دیگه نمی خوای خوب میدونم تو کتاب دلت اینو میخونم
یادته اون عشق رسوا یادته؟ اون همه دیونگی ها یادته
تو میگفتی که گناه مقدسه اول و آخر هر عشق هوسه
آدما آخ آدمای روزگار چی میمونه از شماها یادگار
دیگه از بگو مگو خسته شده من از اون قلب دو رو خسته شدم
نمی خوای بمونی تو این خونه چشم تو به دنبال چشمای اونه
همه حرفای تو یه بهونست اون جهنمی که میگن این خونست
تو رو میشناسم ای شب گرد عاشق
تو به اسم شب من آشنایی
از اندوه تو وچشم تو پیداست
که از ایل وتبار عاشقایی
تو رو میشناسم ای سردرگریبون
غریبگی نکن با هق هق من
تن شکستتو بسپار به دست
نوازشهای دست عاشق من
بزار قسمت کنیم تنهاییمونو
میون سفره شب تو بامن
بزار بین من و تو دستای ما
پلی باشه واسه از خود گذشتن