باور کن
شاعر :ایرج جنتی عطایی
باور کن ، صدامو باور کن
صدایی که تلخ و خسته ست
باور کن ، قلبمو باور کن
قلبی که کوهه اما شکسته ست
شکسته ست
باور کن ، دستامو باور کن
که ساقه ی نوازشه
باور کن ، چشم منو باور کن
که یک قصیده خواهشه
وسوسه ی عاشق شدن
التهاب لحظه هامه
حسرت فریاد کردنه
اسم کسی با صدامه
اسم تو هر اسمی که هست
مثل غزل چه عاشقانه ست
پر وسوسه مثل سفر
مثل غربت صادقانه ست
باور کن اسممو باور کن
من فصل بارون برگم
مطرود باغ و گل و شبنم
درختم درخت خشکی
تو دست تگرگم
باور کن همیشه باور کن
که من به عشق صادقم
باور کن حرف منو باور کن
که من همیشه عاشقم
ala ya ayohas saghi
beshin kotlet dorost kon
پرهام جان سلام .
ممنون که اومدی . باز هم سر بزن .