اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

Wish I Was Your Lover

سلام دوستان٬

ترانه ای زیبا با صدای Enrique Iglesias 
از آلبوم Insomniac
با نام Wish I Was Your Lover
در مورد آلبوم ۲۰۰۷ Enrique باید عرض کنم که یکی از بهترین کارهای Latin بود که تا بحال شنیدم.

Enrique Iglesias


You know I got this feeling that I just can't hide

I tried to tell you how I feel
I tried to tell you but I'm weak
Words don't come easily
When you get close I shiver
I watch you when you smile
I watch you when you cry
And I still don't understand
I can't find a way to tell you

I wish I was your lover
I wish that you were mine
Baby I've got this feeling
That I just can't hide

Don't try to run away
There's many things I wanna say
No matter how it ends
Just hold me when I tell you

I wish I was your lover
I wish that you were mine
Baby I got this feeling
That I just can't hide
[2x]

All I need is a miracle
Oh baby all I need is you
All I need is to love you girl
Oh baby all I need is you
Baby you

I wish I was your lover
I wish that you were mine
Baby I got this feeling
That I just can't hide
[3x]

Just wanna be your lover
Just wanna be the one
Let me be your lover
Let me be the one
Yeah

نمی‌تونی ، نمی‌ذارم...

سلام.

نمی تونی
از آلبوم قشنگه
با صدای منصور


روزای سختی رو با تو گذروندم
بسه هرچی توی زندون تو موندم
تو منو بازی دادی دستتو خوندم
نمی‌تونی ، نمی‌ذارم ، نمی‌تونی ، نمی‌ذارم
نمی‌تونی ، نمی‌تونی بگی من چی کار کنم
نمی‌ذارم ، که بمونی بگی من چی کار کنم
نمی‌تونی ، نمی‌ذارم ، نمی‌تونی ، نمی‌ذارم

تو کی هستی که به من زور می‌گی
به چه حقی تو به من حرفای ناجور می‌گی
هیچی نیستی ، اصلاً از اولش هم چیزی نبودی
واسه این حرفا کوچیکی ، واسه اینجور کارا زودی
نمی‌تونی ، نمی‌ذارم ، نمی‌تونی ، نمی‌ذارم

نمی‌تونی ، نمی‌ذارم

نمی‌ترسم دیگه از تو ، نمی‌ترسم
نمی‌ترسم ، دیگه از ترس نمی‌میرم
دیگه آتیش نمی‌گیرم ، نمی‌تونی ، نمی‌ذارم
دیگه از ترس نمی‌میرم ، دیگه آتیش نمی‌گیرم
نمی‌تونی ، نمی‌ذارم ، نمی‌تونی ، نمی‌ذارم ( نمی‌ذارم )

عجب غافل بودم من...

سلام.

ترانه ای از منوچهر سخائی که زمان خودش طرفدارهای زیادی داشته٬ تقدیم به جوانهای قدیم!
کلاغا

ترانه سرا نوذر پرنگ


غروبا که میشه روشن چراغا
میان از مدرسه خونه کلاغا
یاد حرفای اون روزت می افتم
که تا گفتی به جون و دل شنفتم

عجب غافل بودم من
اسیر دل بودم من
اسیر دل نبودم
اگه عاقل بودم من

یادت میاد به من گفتی چی کار کن
گفتی از مدرسه امروز فرار کن
فرار کردم من اون روز زنگ آخر
نرفتم مدرسه تا سال دیگر

عجب غافل بودم من
اسیر دل بودم من
اسیر دل نبودم
اگه عاقل بودم من

غروبه بر میگردن باز کلاغا
به یادم باز میاد اون کوچه باغا
هنوز تو اون کوچه رو اون اقاقی
دلی که کنده بودیم مونده باقی

عجب غافل بودم من
اسیر دل بودم من
اسیر دل نبودم
اگه عاقل بودم من