سلام.
امشب هم شعری از مولانا انتخاب کردم.
صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم
وآنگه همه بت ها را در پیش تو بگدازم
صد نقش بر انگیزم ،با روح در آمیزم
چون نقش تو را بینم ،در آتشش اندازم
تو ساقی خماری یا دشمن هشیاری
یا آنکه کنی ویران هر خانه که من سازم
جان ریخته شد با تو ،آمیخته شد با تو
چون بوی تو دارد جان ،جان را هله بنوازم
در خانه ی آب و گل بی تو است خراب این دل
یا خانه درآ جانا ،یا خانه بپردازم
سلام .بسیارمطالبتان جالب ودیدنی بود.
لطفا اگه میشه وبلاگ منو بانام عاشقانه دروبلاگ خودت قراربده .
به ماهم سربزن.
قربان شما مرتضیwww.mmmazad.blogsky.com