سلام.
نجوی
با صدای فرهاد
رستنیها کم نیست،
من و تو کم بودیم،
خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم!
گفتنیها کم نیست،
من و تو کم گفتیم،
مثل هذیان دم مرگ،
از آغاز چنین درهم و برهم گفتیم.
دیدنیها کم نیست،
من و تو کم دیدیم،
بیسبب از پاییز
جای میلاد اقاقیها را پرسیدیم.
چیدنیها کم نیست،
من و تو کم چیدیم،
وقت گل دادن عشق روی دار قالی،
بیسبب حتا پرتاب گل سرخی را ترسیدیم.
خواندنیها کم نیست،
من و تو کم خواندیم،
من و تو سادهترین شکل سرودن را در معبر باد
با دهانی بسته وا ماندیم
من و تو کم بودیم،
من و تو اما در میدانها
اینک اندازهی ما میخوانیم!
ما به اندازهی ما میبینیم!
ما به اندازهی ما میچینیم!
ما به اندازهی ما میگوییم!
ما به اندازهی ما میروییم!
من و تو
کم نه، که باید شب بیرحم و گل مریم و بیداری شبنم باشیم!
من و تو
خم نه و درهم نه و کم هم نه، که میباید با هم باشیم!
من و تو حق داریم
در شب این جنبش نبض آدم باشیم!
من و تو حق داریم
که به اندازهی ما هم شده با هم باشیم!
گفتنیها کم نیست!
دوست قدیمی با درودی دگربار............................*
دیدی که فراموشت نمی کنم
دیدی که دوستت دارم
گفتنی ها کم نیست................شاید
من وتو کم گفتیم.....
تندرسن وعاشق وپویا و هم چنان جستجوگرباشی نازنین
سلام.
ممنون از لطفتون!
salam
mamnonam be man sar zadi
omidvaram dostan khobi baraye ham bashim
khonat cheghad ghashange kheyli khosham omad
bye
سلام.
خیلی خوشحالم کردی.
سلام دوست خوبم.... یه باره دیگه لیلا به روز شده ومنتظر تو مهربون
سلام.
به روی چشم!