اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

کارم ز دور چرخ به سامان نمی‌رسد

سلام.

شعری از حافظ شیرازی.


کارم ز دور چرخ به سامان نمی‌رسد.
خون شد دلم ز درد و به درمان نمی‌رسد.
با خاک راه، راست شدم همچو باد و، باز
تا آب روی می‌رسدم نان نمی‌رسد.
پی پاره ‌ئی نمی‌کنم از هیچ استخوان
تا صدهزار زخم به دندان نمی‌رسد.
سیرم ز جان خود ــ به دل راستان! ــ ولی
بیچاره را چه چاره، چو فرمان نمی‌رسد؟
از دستبرد جور زمان، اهل درد را
این غصه بس که دست سوی جان نمی‌رسد.
از حشمت، اهل جهل به کیوان رسیده‌اند،
جز آه اهل فضل به کیوان نمی‌رسد.
تا صدهزار خار نمی‌روید از زمین
از گلبنی گلی به گلستان نمی‌رسد.
از آرزوست گشته گرانبار غم دلم؛
آوخ! که آرزوی من آسان نمی‌رسد.
یعقوب را دو دیده ز حسرت سفید شد
وآوازه ‌ئی ز مصر به کنعان نمی‌رسد.
حافظ، صبور باش که در راه عاشقی
آن کس که جان نداد به جانان نمی‌رسد

نظرات 1 + ارسال نظر
الف چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 23:32 http://sarzamin-ir.blogsky.com/

به نام حضرت عشق
سلام
شعر قشنگی بود و برای من بجا .
موفق و شاد باشی

سلام.

ممنون از لطفت!
موفق باشی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد