اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

نیلوفر
با صدای پوران
ای عشق من ای زیبا نیلوفر من
در خواب نازی شبها نیلوفر من
در بستر خود تنها خفته ای تو
ترک من و دل ای مه گفته ای تو
ای دختر صحرا نیلوفر آه نیلوفر آه نیلوفر
در خلوتم باز آ نیلوفر آه نیلوفر آه نیلوفر

تویی نامهربان یا من
نکن جور و جفا با من
روم در کوه و صحرا
بلکه بین سبزه ها
ای نوگل دیر آشنا
یابم تو را یابم تو را
تویی نامهربان یا من
نکن جور و جفا با من
روم در کوه و صحرا
بلکه بین سبزه ها
ای نوگل دیر آشنا
یابم تو را یابم تو را

آسمانی دلبر من
عشق من نیلوفر من
ای عشق من ای زیبا نیلوفر من
در خواب نازی شبها نیلوفر من
در بستر خود تنها خفته ای تو
ترک من و دل ای مه گفته ای تو
ای دختر صحرا نیلوفر آه نیلوفر آه نیلوفر
در خلوتم باز آ نیلوفر آه نیلوفر آه نیلوفر

ای عشق من ای زیبا نیلوفر من
در خواب نازی شبها نیلوفر من
در بستر خود تنها خفته ای تو
ترک من و دل ای مه گفته ای تو
ای دختر صحرا نیلوفر آه نیلوفر آه نیلوفر
در خلوتم باز آ نیلوفر آه نیلوفر آه نیلوفر

تویی نامهربان یا من
نکن جور و جفا با من
روم در کوه و صحرا
بلکه بین سبزه ها
ای نوگل دیر آشنا
یابم تو را یابم تو را
تویی نامهربان یا من
نکن جور و جفا با من
روم در کوه و صحرا
بلکه بین سبزه ها
ای نوگل دیر آشنا
یابم تو را یابم تو را
آسمانی دلبر من
عشق من نیلوفر من
ای عشق من ای زیبا نیلوفر من
در خواب نازی شبها نیلوفر من
در بستر خود تنها خفته ای تو
ترک من و دل ای مه گفته ای تو
ای دختر صحرا نیلوفر آه نیلوفر آه نیلوفر
در خلوتم باز آ نیلوفر آه نیلوفر آه نیلوفر

شب دهم
شاعر: افشین یداللهی
با صدای علیرضا قربانی
مرز در عقل و جنون باریک است
کفر و ایمان چه به هم نزدیک است

عشق هم در دل ما سردرگم
مثل حیرانی و بهت مردم

گیسویت تعزیتی از رویا
شب طولانی غم تا فردا

خون چرا در رگ من زنجیر است
زخم من تشنه تر از شمشیر است

مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانی
باده نوشیده شده پنهانی


عشق تو پشت جنون محو شده
هوشیاریست نگو سهو شده


من ورسوایی این بار گناه
نو تنهایی و چشم سیاه

از من تازه مسلمان بگذر
بگذر از سر پیمان بگذر
بگذر

میل دیوانه به دین عشق تو شد
جاده شک به یقین عشق تو شد

مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانی
باده نوشیده شده پنهانی

گرفتار
شاعر : فرهنگ قاسمی
با صدای فریدون فروغی
وقتی که ، دستای باد ، قفس مرغ گرفتارو شکست ، شوق پروازو نداشت
وقتی که چلچله ها ، خبر فصل بهارو می دادن ، عشق آوازو نداشت
دیگه آسمون براش ، فرقی با قفس نداشت
واسه پرواز بلند ، تو پرش هوس نداشت
شوق پرواز ، توی ابرا ، سوی جنگلای دور
دیگه رفته از خیال اون پرنده صبور
اما لحظه ای رسید ، لحظه پریدن و رها شدن ، میون بیم و امید
لحظه ای که پنجره ، بغض دیوارو شکست
نقش آسمون صاف ، میون چشاش نشست
مرغ خسته پر کشید و افق روشنو دید
تو هوای تازه دشت ، به ستاره ها رسید
لحظه ای پاک و بزرگ ، دل به دریا زد و رفت
با یه پرواز بلند تن به صحرا زد و رفت

غربت
شاعر : فرهنگ قاسمی
با صدای ابی
هیچ ، تنها و غریبی
طاقت غربت چشماتو نداره
هر چی دریا رو زمینه
قد چشمات نمی تونه ابر بارونی بیاره
وقتی دلگیری و تنها غربت تمام دنیا
از دریچه ی قشنگه چشم روشنت می باره
نمی تونم غریبه باشم توی آیینه ی چشمات
تو بذار که من بسوزم مثل شمعی توی شبهات
توی این غروب دلگیر جدایی
توی غربتی که همرنگ چشاته
همیشه غبار اندوه روی گلبرگ لباته
حرفی داری روی لبهات ، اگه آهه سینه سوزه
اگه حرفی از غریبی ، اگه گرمای تموزه
تو بگو به این شکسته ، قصه های بی کسی تو
اضطراب و نگرانی ، حرفای دلواپسی تو
نمی تونم غریبه باشم توی آیینه ی چشمات
تو بذار که من بسوزم مثل شمعی توی شبهات

نمی تونم ، نمی تونم

مست و دیوانه
مولانا
با صدای علیرضا عصار
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه

در شهر یکی کس را هشیار نمی بینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه

هر گوشه یکی مستی دستی زده بر دستی
وان ساقی سرمستی با ساغر شاهانه

ای لولی بربط زن تو مست تری یا من
ای پیش تو چو مستی افسون من افسانه

از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه

چون کشتی بی لنگر کژ میشد و مژ میشد
وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه

گفتم که رفیقی کن با من که منت خویشم
گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه

گفتم : ز کجایی تو؟ تسخر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه

نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه

من بی دل و دستارم در خانه خمارم
یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه

تو وقف خراباتی دخلت می و خرجت می
زین وقف به هوشیاران مسپار یکی دانه

آهوی زخمی
با صدای رسول نجفیان

آهوی زخمی در دشت چگونه رهدا
مانده او تنها تنها ز پا می فتدا
آهوان رفتند در خون به خدنگ رها
دشت بی یاران وایم چو دوزخ بودا
آهوی زخمی در دشت چگونه رهدا
مانده او تنها تنها ز پا می فتدا
تیر زهر آگین بر پا شده است و رها
از دلش اما بنگر چه خون می چکدا
تیغ دشمن نوش بگذار هزاران شودا
وای از آن خاری کز یار بر دل خلدا
آهوی زخمی در دشت چگونه رهدا
مانده او تنها تنها ز پا می فتدا
پای رفتن نیست دیگر به کجا رودا
کو سرای دوست که او سر نهدا
عشق و هجرانی وایش چه ها می کشدا
بر لبش لبخند در دل چه خون می خوردا
آهوی زخمی در دشت چگونه رهدا
مانده او تنها تنها ز پا می فتدا
چشمه بی آهو زین پس چه تشنه بودا
دشت بی آهو وایم چه طوفان شودا
آهوی زخمی در دشت چگونه رهدا
مانده او تنها تنها ز پا می فتدا

زنگی و رومی
اهورا ایمان
با صدای مانی رهنما

نه از خاکم ،نه از بادم
نه در بندم، نه آزادم
نه آن لیلاترین مجنون
نه شیرینم، نه فرهادم

نه از آتش، نه از سنگم
نه از رومم ،نه از زنگم
فقط مثل تو غمگینم
فقط مثل تو دلتنگم

چه غمگینم، چه تنهایم
نه پنهانم، نه پیدایم
نه آرامی به شب دارم
نه امیدی به فردایم

چه امیدی،چه فردایی
چه پنهانی ،چه پیدایی
اگر خوشحال ،اگر غمگین
چه فرقی داره تنهایی

تونیستی قصة دردم
سیاهم، ساکتم،سردم
اسیر خاکم وخسته
اگر سبزم، اگر زردم

اگر آبی تر از آبم
اگر همزاد مهتابم
بدون توچه بی رنگم
بدون تو چه بی تابم

بیا از «من» جدایم کن
صدایم کن ،صدایم کن
دلم از دست «من» خونه
بیا از «من» رهایم کن

سلام.
شاید خیلی از ما وقتی خسته از کار روزانه ؛ بی حوصله ؛ برای رفع خستگی به گلچین آهنگ هایی که اسم اونها رو هم فراموش کردیم گوش می کنیم . به آهنگ هایی بر می خوریم که معنی اونها نظرمون رو جلب می کنه . اما چون خواننده اونها معروف نیست یا اسم اون گروه ها رو لباس ها یا لیوان های دسته دار چاپ نشده . اصلا به خودمون زحمت حفظ کردن اسمشون  رو هم نمیدیم . اما آیا این کار درسته ؟
امروز می خوام یکی از گروه های خوب رو که خیلی دوست دارم شما رو هم(البته اون دسته از دوستان که نمی شناسند) با اون آشنا کنم ؛ معرفی کنم ؛ با یکی از قشنگ ترین اشعارشون :



گروه ATC و شعر زیبای Thinking Of You


ATC - Thinking Of You
 

Thinkin' of you I'm thinkin' of you 
All I can do is just think about you 
Thinkin' of you I'm thinkin' of you 
Whenever I'm blue I am thinkin' of you 

No matter how I try I don't find a reason why 
Believe me it's no lie 
I always have you on my mind 
No matter what I see guess where I wanna be 
Love is the answer I will find 

Thinkin' of you I'm thinkin' of you 
All I can do is just think about you 
Thinkin' of you I'm thinkin' of you 
Whenever I'm blue I am thinkin' of you 

No matter where I go 
This is the only show 
I'd like to be a part 
Come on and take my heart 
No matter where you are 
Baby I can't be far 
Cause I'll be with you all the time 

Thinking of you 
Think about you all the time 

This feelin' deep inside 
When you're right by my side 
I'll always be with you 
Believe me this is true 
Whenever we apart 
You're deep with in my heart 
Cause you'll be with me all the time 

Thinkin' of you I'm thinkin' of you 
All I can do is just think about you 
Thinkin' of you I'm thinkin' of you 
Whenever I'm blue I am thinkin' of you 

No matter where I go 
This is the only show 
I'd like to be a part 
Come on and take my heart 
No matter where you are 
Baby I can't be far 
Cause I'll be with you all the time 

Thinkin' of you I'm thinkin' of you 
All I can do is just think about you 
Thinkin' of you I'm thinkin' of you 
Whenever I'm blue I am thinkin' of you 

Thinkin' of you I'm thinkin' of you 
Whenever I'm blue I am thinkin' of you 

Thinkin' of you I'm thinkin' of you 
Whenever I'm blue I am thinkin' of you.

نشانی
شاعر : سهراب سپهری
خانه دوست کجاست ؟ در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر بدر می آرد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی
و ترا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا جوجه بردارد از لانه نور
و از او می پرسی
خانه دوست کجاست؟

دیوونگی
شاعر : شاهکار بینش پژوه
علیرضا عصار
با صدای علیرضا عصار


کیه که آخر دیوونگیه
واسه چشات
کیه جز من که می میره
واسه لحن خنده هات
کی برات قصه میگه شبا که خوابت نمیره
کیه پا به پات میآد وقتی که بارون میگیره
کیه وقتی تشنته
تو ابرا بلوا می کنه
اگه یه جرعه بخوای کویرو دریا می کنه

یه شب موی تورو به صد تا مهتاب نمی ده
خودش میسوزه
ولی تن به سایه و آب نمی ده

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو می گفتم
هنوزم خیس میشه چشمام
وقتی یاد تو می افتم
هنوزم می آی تو خوابم ؛ تو شبای پر ستاره
هنوزم میگم خدایا
کاشکی برگرده دوباره