اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

اشعار و ترانه ها

وبلاگ شخصی

سینه مالامال دردست ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی بجان آمد خدا را همدمی

چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی بمن ده تا بیاسایم دمی

زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی

سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چُگل
شاه ترکان فارغست از حال ما کو رستمی

در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی

آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی

گریه ی حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندرین دریا نماید هفت دریا شبنمی

دوستم داشته باش
شعر: شهیار قنبری

دوستم داشته باش ، بادها، دلتنگ اند
دستها ، بیهوده ، چشمها، بیرنگ اند
دوستم داشته باش ، شهرها می لرزند
برگها می سوزند ، یادها می گندند
باز شو تا پرواز ، سبز باش از آواز
آشتی کن با رنگ ، عشق بازی با ساز
دوستم داشته باش ، عطرها در راهند
دوستت دارم ها ، آه ، چه کوتاهند
دوستت خواهم داشت ، بیشتر از باران
گرمتر از لبخند ، داغ چون تابستان
دوستت خواهم داشت ، شادتر خواهم شد
ناب تر ، روشن تر ، بارور خواهم شد
دوستم داشته باش ، برگ را باور کن
آفتابی تر شو ، باغ را از بر کن
دوستم داشته باش ، عطرها در راهند
دوستت دارم ها ، آه ، چه کوتاهند
خواب دیدم در خواب ، آب ، آبی تر بود
روز ، پر سوز نبود ، زخم، شرم آور بود
خواب دیدم در تو ، رود از تب می سوخت
نور گیسو می بافت ، باغچه گل می دوخت
دوستم داشته باش

تو به من خندیدی

 و نمی دانستی

 من  به چه  دلهره  از باغچه همسایه

 سیب  را  دزدیم

 باغبان  از پی من تند دوید

 سیب  را  دست  تو دید

 غضب آلوده  به من کرد نگاه

سیب دندان زده  از دست تو  افتاد به خاک

 و تو  رفتی  و هنوز

 سالهاست  که در گوش من  آرام  آرام

 خش خش گام  تو  تکرار کنان

 می دهد آزارم

 و من اندیشه کنان  غرق  این  پندارم

 که  چرا 

 خانه  کوچک  ما  سیب  نداشت

سلام
این شعری که الان می زنم تو وبلاگ به افتخار یکی از دوستانم می گذارم . امیدوارم خوشتون بیاد .
لالایی با صدای CELINE DION



Written By
J. Brahms

Lullaby and good night
In the sky stars are bright
Around your head flowers gay
Set your slumbers till day

Lullaby and good night
In the sky stars are bright
Around your head flowers gay
Set your slumbers till day

Close your eyes
Now and rest
May these hours
Be blessed

Close your eyes
Now and rest
May these hours
Be blessed

Bonne nuit cher enfant
Dans tes langes blancs
Repose joyeux
En revant des cieux

Quand le jour reviendra
Tu te reveilleras
Quand le jour reviendra
Tu te reveilleras

Lullaby and good night
In the sky stars are bright
Around your head flowers gay
Set your slumbers till day

شیرین من تلخی نکن با عاشق
تموم میشن گم میشن این دقایق
دنیای ما مال من و تو این نیست
رو کوه دیگه فرهاد کوه کنی نیست
یه روزی میاد که نمیدونیم کی هستیم
یار کی بودیم و عشق کی بودیم و چی هستیم
شیرین شیرینم واسه تو شدم یه فرهاد
شیرین شیرینم نده زندگیمو بر باد
نده زندگیمو بر باد نده زندگیمو بر باد
من نمیگم فرهاد کوه کنم من
تیشه به کوهها که نمیزنم من
عاشق تو بی تو به کوه نمیره
وقتی نباشی تو خودش میمیره

شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد                      فریبنده زاد و فریبا بمیرد

شب مرگ تنها نشیند به موجی                     رود گوشه ای دور و تنها بمیرد 

در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب            که خود در میان غزل ها بمیرد

گروهی برآنند کین مرغ شیدا                         کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد

شب مرگ از بیم آنجا شتابد                         که از مرگ غافل شود تا بمیرد

من این نکته گیرم که باور نکردم                      ندیدم که قویی به صحرایی بمیرد

چو روزی ز آغوش دریا برآمد                           شبی هم در آغوش دریا بمیرد

تو دریای من بودی آغوش وا کن                      که می خواهد این قوی زیبا بمیرد

نه اون عاشق سر خورده منم
نه بی تاب و سرسپرده تویی
هر دوتا ؛ بی صدا
فقط مست نگاهیم
نه حاضر به گفتن از دل منم
نه از من یه لحظه غافل تویی
لحظه ها میگذرن
هر دوچشم به راهیم

آ  آ  آ  آآ
آ  آ  آ  آا

ببین غرور
ما رو چه دور از هم نشونده ..

آ  آ  آ  آآ
آ  آ  آ  آا

تو این سکوت
یه دنیا حرف نگفته مونده

کی دیده قلبی رو که از نگاهی بی قراره؟
کی دیده نفسایی که می افتند به شماره؟
کی دیده رنگ عشقو که رو گونه ها می شینه؟
کی اینجا بین ما عاشق دلباخته می بینه؟

آره ... هیچ کی ندیده
من که دیدم ؛ تو که دیدی
این قصه عشقو
من شنیدم ؛ تو شنیدی

آ  آ  آ  آآ
آ  آ  آ  آا

ببین غرور
ما رو چه دور از هم نشونده ..

آ  آ  آ  آآ
آ  آ  آ  آا

تو این سکوت
یه دنیا حرف نگفته مونده


من و تو هر دو مغرور چرا این طور اسیریم
که حتی نمی تونیم چشم از هم نگیریم

من و تو هر دو مغرور چرا این طور اسیریم
آخه هر دو می دونیم برای هم می میریم

میون این همه کوچه که به هم پیوسته
کوچه قدیمی ما، کوچه بن بسته

دیوار کاهگلی یک باغ خشک
که پر از شعرای یادگاریه
مونده بین ما و اون رود بزرگ
که همیشه مثل بودن جاریه

صدای رود بزرگ
همیشه تو گوش ماست
این صدا لالائیه
خواب خوب بچه هاست

کوچه اما هرچی هست
کوچه خاطره هاست
اگه تشنه ست اگه خشک
مال ماست
کوچه ماست

توی این کوچه بدنیا اومدیم
توی این کوچه داریم پا می گیریم
یه روز هم مثل پدر بزرگ باید
تو همین کوچه بن بست بمیریم

اما ما عاشق رودیم مگه نه؟
نمی تونیم پشت دیوار بمونیم
ما یک عمر تشنه بودیم مگه نه؟
نباید آیه حسرت بخونیم

میون این همه کوچه که به هم پیوسته
کوچه قدیمی ما کوچه بن بست

دست خستمو بگیر
دست خستمو بگیر
تا دیوار گلی رو با همدیگه خراب کنیم
یه روزی
هر روزی باشه
دیر یا زود
می رسیم با هم به اون رود بزرگ
تنای تشنمونو می زنیم به پاکی زلال رود
به پاکی زلال رود

دست خستمو بگیر
دست خستمو بگیر
تا دیوار گلی رو خراب کنیم

یکی را دوست می دارم ، ولی افسوس او هرگز نمی داند
نگاهش می کنم ،شاید بخواند از نگاه من ، که او را دوست دارم
ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمی خواند ‹ و ا ی ›

به برگ گل نوشتم من ، که او را دوست می دارم
ولی افسوس ، او گل را به زلف کودکی آویخت ، تا او را بخنداند
صبا را دیدم و گفتم صبا ، دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم ، تو را من دوست می دارم
ولی ناگه ، ز ابر تیره برقی جست و روی ماه تابان را بپوشانید

من به خاکستر نشینی ، عادت دیرینه دارم
سینه مالا مال درد ، اما دلی بی کینه دارم
پاکبازم من ولی ، در آرزویم عشق بازی
مثل هر جنبنده ای ، من هم دلی در سینه دارم
من عاشق ، عاشق شدنم
در کدامین مکتب و مذهب ، جرم است پاکبازی
در جهان ، صدها هزاران پاکباز ، در سینه دارم
کار هر کس نیست مکتب داری این پاکبازان
هدیه از سلطان عشق ، بر هر دو پایم پینه دارم
من عاشق ، عاشق شدنم
من از بیراهه های هله بر می گردم و آواز شب دارم
هزار و یک شبی دیگر ، نگفته زیر لب دارم
مثال کوره می سوزد تنم از عشق ، امید طَرب دارم
حدیث تازه ای از عشق مردان حَرب دارم
من عاشق عاشق شدنم ، من عاشق عاشق شدنم

مگذار که یاد ما را

طعم تلخ این حقیقت ببرد

این حقیقت است که از دل برود

هر آنکه از دیده رود

بیا برگرد تا خونه از عادتت سیر نشده

تا نگام با یک نگاه تازه درگیر نشده

بیا تا اومدنت دیر نشده دل و دلگیر نشده

تا هنوز فاصله مون جوونه و پیر نشده

آخه شبها جای خواب توو چشام دریای آبه

ساعته دیواری از وقتی که رفتی توی خوابه

هنوزم عکس من و تو روی دیوار توی قابه

نامه ای که گفته بودی من نخوندم هنوزم لای کتابه